eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
11.1هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر یک #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
کیف حالکم
روزیتون لبخند قشنگ شهدا
4.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃 💫گویند چرا دل به شهدا دادی والله که من ندادم آنها بردند
4.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃 دلم گرفته ای رفیق ، جاموندم انگار از همه از حال این روزام برات ، هرچی بگم بازم کمه...😔💔
1.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️شهدا افتادند تا مـــــا بایستیم! پس بنـــــگر ڪہ ڪجا ایستاده اے اے رفیـــــق✋
حاج حسین یکتا: هرگاه مایل به بودی این سه نکته را فراموش مکـن: ⇦ خـــــدا می ‌بیند ⇦ مـــلائک می‌ نویسد ⇦ در هر حال مـــرگ می ‌آید. ؟! ✅ شهدا حواسشون به اعمالشون بود.
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
🌹🇮🇷خدایا اگر شوقی هست ، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه همه به لطف تو بوده و بس.....😍 🌹🇮🇷می توانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی....می توانستی مرا هم آنقدر سرگرم دنیا کنی که فکر جهاد هم نباشم چه برسد به رفتن....😔 🌹🇮🇷می توانستی آنقدر وابسته ام کنی که نتوانم از داشته هایم دل بکنم....😭 🌹🇮🇷اما خدایا از همه چیز دل بریدم....😢 می خوای تو هم از همه چیزت دل بکنی تا به خدا برسی و شهید بشی!؟🤔 می خوای مثل امام حسین (ع) شهید بشی و فدایی و سرباز واقعی امام زمان ((عج)) باشی!؟ محسن حججی
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب ☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 🔴 خانه خریدن امام زمان برای مستاجر تهرانی 🔵 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، می‌گفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش می‌زنند و احوالش را می‌پرسند 🔹 مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم... 🔹یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم 🔹 پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، می‌خواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم... 🔺 اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست... نشسته باز خیالت کنارِ من اما دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟ 📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به کریم پینه دوز