Ahd.mp3
زمان:
حجم:
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
زمان:
حجم:
15.21M
زیارت عاشورا
با صدای دلنشین اباذر حوائجی
قرار هروز صبح😊🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
💠 داخل قبر🌹🍃
🍃 #مادرش موقع تدفین احمد خیلی بی تابی میکرد به قدری گریه و زاری میکرد که می ترسیدم خدای نکرده قلبش بگیرد
🍂کنار مزارش منتظر جنازه نشسته بودیم یک خانمی بعد از دیدن بی تابی مادر از وسط جمعیت بلند شد و به من گفت حاج آقا خاک از قبر بگیر و روی سر خانمت بزار تا آرام بگیره من اینجور کارها و حرف ها را تا توی کتاب ندیده باشم یا از بزرگی نشنیده باشم قبول نمیکنم ولی این دفعه ناخوداگاه بلند شدم و این کار را انجام دادم
🍃بعد از چند لحظه دیدم خانمم کاملا آرام شد، مراسم تدفین تمام شد و ما برگشتیم خانه یکی دو روز بعد از خانمم پرسیدم چطور شد که سر قبر احمد یک مرتبه آرام شدی؟
🍂گفت: من یک لحظه مثل اینکه خواب ببینم دیدم احمد از قبر امد بیرون و دست مرا گرفت و برد داخل قبر، به من گفت مادر چرا اینقدر بی تابی میکنی ببین چقدر جای من خوبه، درخت ها و میوه ها و خانه های زیبا را ببین شما دیگه برای من ناراحت نباش...
راوی: پدر شهید
#شهید_احمد_مکیان🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃صلوات
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@seedammar
@ebrahim_hadi_mallasani
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
💠انس با قرآن
🔸وقتی احمد کوچک بود ما کلاس های #فرهنگی و #عزاداری را داخل خانه خودمان برگزار می کردیم، کلا سه اتاق داشتیم یک اتاق برای پدرم بود یک اتاق برای ما و یک اتاق هم پذیرایی.
🔹اتاق پذیرایی محل کلاس قرآن و برگزاری عزاداری بود، احمد در چنین خانه ای بزرگ شد و در شرایطی رشد کرد که غالبا #قرآن می شنید
🔸پدرم بعد از نماز صبح با صدای بلند قرآن میخواند و تمام اهل خانه صدای قرآنش را می شنیدند. احمد در این فضا با قرآن #انس گرفت و زمینه ای فراهم شد که زودتر از هم سن و سالانش قرآن را بخواند و حفظ کند.
#شهید_احمد_مکیان 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹صلوات
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@seedammar
@ebrahim_hadi_mallasani
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#شهید_امنیت
آنهــــا نیامده بودند تا بمانند
آمده بودند تا بر دلهای ما گــذری داشته باشند
آمده بودند تا بگویند:
اگـــر از سرها و بدنهای ما #کوه بسازید،
نخواهیــــم گذاشت بار ِ دیگر، در تاریخ بنویسند:
امام تنها ماند...
#ما_امت_شهادتیم
#نحن_أبناء_الخامنئی
📸پاسدار #شهید_اکبر_مرادی
💢 شهید #اکبر_مرادی ۱ آذر ماه ۹۸ در جریان نا آرامی های در #ماهشهر به شهادت رسید و با حضور پر شور مردم شهید پرور #خوزستان در شهر #باغملک تشییع و به خاک سپرده شد.
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
23.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🎥جدیدترین تصویر از کشف پیکر مطهر شهید در میمک عراق
#تفحص
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸یک نهی از منکر هم نکرده؟!🔸
می خواستم ازدواج بکنم. سالها ازدواجم عقب می افتاد. در جلسه ای، یک حاجی بازاری را اسم بردند و گفتند که در تمام بازار تهران یک مخالف ندارد! دختر همین فرد را برایت بگیریم. گفتم نه! من دختر این را نمی خواهم. این چطور رفتار کرده که حتی یک دشمن هم ندارد؟!! یک امر به معروف هم نکرده؟ یک نهی از منکر هم نکرده است؟ این که نمی شود! اگر هم یک روز من و او با هم اختلافمان شد محکومِ اول خودم هستم!
#پویش_حجاب_فاطمے
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت_۳۴ تا صبح مدام گوشی ام را نگاه می کردم. نکند خاموش شود یا احیاناً در خانه
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#قصه_دلبری
#قسمت_۳۵
هر دفعه بین وسایل شخصی اش دوتا از عکس های من را با خودش می برد.
یکی پرسنلی , یکی دیگه هم را خودش گرفته 📸وچاپ کرده بود.
در ماموریت آخری , با گوشی 📱از عکس هایم عکس گرفت و با تلگرام فرستاد .
گفتم:
( چرا برای خودم فرستادی❓)
گفت:( می خوام رو گوشی داشته باشم!)
هر موقع بی مقدمه یا بد موقع پیام میداد میدونستم سرش شلوغ است. گوشی از دستم جدا نمی شد.
۲۴ ساعته ⌛️نگاهم روی صحفه اش بود.
مثل معتادها هر چند دقیقه یک بار تلگرام را نگاه می کردم ببینم وصل شده است یا نه.
زیاد از من عکس و فیلم می گرفت.
خیلی هایش را که اصلاً متوجه نمی شدم یک دفعه برایم فرستاد. عکس سفرهایمان را می فرستاد که ( یادش بخیر, پارسال همین موقع!)
فکر اینکه درچه راهی و برای چه کاری رفته است, مرا آرام و دوری را برایم تحمل پذیر می کرد.
گاهی به او می گفتم:( شاید تو و دیگران فکر کنین من الان خونه ی 🏚پدرم هستم و خیلی هم خوش می گذره.
ولی این طور نیست
هیچ جا خونه ی خود آدم نمی شه. دلتنگی هم چیزیه که تمومی نداره )
گرفتاری شیرینی بود.
هیچ وقت از کارش نمی گفت🤐
در خانه هم همین طور, خیلی که سماجت می کردم چیزهایی می گفت و سفارش می کرد:
( به کسی چیزی نگو,
حتی به پدر و مادرت)
البته بعداً رگ خوابش دستم آمد. کلکی سوار کردم
بعضی از اطلاعات را که لو می داد, خودم را طبیعی جلوه دادم ومتوجه نمی شد روحم در حال معلق زدن است.
با این ترفند خیلی از چیزها دستم می آمد.
حتی در مهمانی هایی که با خانواده های همکارانش دور هم بودیم.
باز لام تا کام حرفی نمی زدم🤐
می دانستم اگر کلمه ای درز کند, سریع به گوش همه می رسد وتهش بر می گردد به خودم.
کار حضرت فیل بود این حرف ها را در دلم بند کنم. اما به سختی اش می ارزید.👌
می گفت:
( افغانستانیا شیعه واقعی هستن)
واز مردانگی هایشان تعریف
می کرد.
از لابه لای صحبت هایش دستگیرم می شد,
پا کستانی ها وعراقی ها خیلی دوستش💞 دارند.
برایش نامه💌 نوشته بودند.
عطر و انگشتر و تسبیح 📿بهش هدیه 🎁داده بودند.
خودش هم اگر در محرم و صفر ماموریت می رفت یک عالمه کتیبه و پرچم 🏴 واین طور چیزها می خرید می گفت:
( حتی سُنی ها هم اونجا باما عزاداری می کنن😳)
یا می گفت:
( من عربی می خوندم واونا با من سینه زدن.)
جو هیئت خیلی بهش چسبیده بود .
از این روحیه اش خیلی خوشم می آمد که در هر موقعیتی برای خودش هیئت راه
می انداخت
👈 ادامه دارد...
⚡#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@seedammar
@ebrahim_hadi_mallasani
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
اَللهــمَ عَجِــــل لِـولیـِڪَ الــفَـرج🌸🌱
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَهـــادتَ فِـــے سَبیــلِڪ☘
اَللهــمَ الـرزُقـــنا زیـارَتـــَ الحُسَیــــن🥀
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَــفاعَـــةَ الـحُسَیـــــن🌹🍃
الهــــــے آمیـــــن❤️
رفقـا قبــل خــواب وضـــو یـادمـــوݩ نــره🦋
شبتـــــــوݩ مهــــــدوے🌙