هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
💧بہ من گفت:
مےخوام لولہ ڪشے یاد بگیرم!
خیلے از مردم #نجف بہ آب لوله ڪشے
احتیاج دارند و پول ندارند."
🔧ڪار لولہ ڪشے با دستگاه حرارتے رو
یاد گرفت ... آنچه رو ڪہ احتیاج بود از ایران تهیه ڪرد....
💶حالا شده بود یہ طلبہ لوله ڪش!
دیگہ شهریہ طلبگے نمے گرفت...
🌼ازش پرسیدم:
تو ڪہ شهریہ نمے گیرے
براے ڪار هم #مزد نمے گیرے
پس براے غذا چیڪار مےڪنی؟!
گفت: "بیشتر روزهاے خودمو با چاے و بیسڪویت مےگذرونم"...
#شهید_هادے_ذوالفقارے🌷
🔸عبدالحسین، اول در سبزی فروشی🌿 کار می کرد و مدتی هم در شیر فروشی بود. اما #زود از آنجا بیرون آمد
🔹مےگفت: سبزی فروش #آشغال تحویل مردم می دهد و شیرفروش آب💧 قاطی شیر میکند و می فروشد!
🔸خیلیها به او گفتند که اگر این کارها را نکنی #رشد نمی کنی! و او هم می گفت: نمیخواهم رشد کنم😕
🔹یک روز صبح از خانه بیرون رفت.
و شب که برگشت، متر #بنّایی و کمی
وسایل خریده بود صبح رفت برای کار بنّایی
🔸وقتی آمد خیلی خوشحال بود! ده تومان #مزد گرفته بود! به بچه نان🍞 که می داد، میگفت: از صبح تا الان #زحمت کشیده ام! بخور! #نان_حلال_است. بالاخره هم بنّا شد.
📚کتاب: خاکهای نرم کوشک
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
🌹🍃صلوات