eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
11.1هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر یک #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💕🍃💕🍃💕 🎀دنیایم را با شما آذین بستہ ام..تا با شما نفس بڪشم... با شما زندگے ڪنم تا مگر روزے مثل شما بشوم...روزے ڪنار نامم بنویسند #شهیــد... #شهید_حسین_معز_غلامی 🌹🍃
🔰شهید معز غلامی در جریان ۸۸ مجروح شد و بعد از حضور در و در وصیت نامه اش به ما تذکر می دهد: 📝 در شرایط بد اجتماعی و اقتصادی نیز عزیزمان را تنها نگذارید. 🔸که این موضوع نشان‌دهنده دلواپسی شهید برای ثبات می باشد. 🌷 @seedammar
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💗 . . در سرمـ نیست بجز حال و هواے تـــــو و عشـق شادمـ از اینکہ همہ حال و هوایمـ تـــــو شدے 🌷 .. @seedammar
رویِ دیـــوار قـلبـم عکـــــسِ کــــسی اســـت ڪـــه هرگاه دلم تنــگِ بـهشت میشود به چشمـانِ او خیره می‌شــــوم ... 🌹 🍃 @seedammar
یعنی حس‌ کنی‌ دارد تو را‌ می‌نگرد و تو به احترامش از فاصله می‌گیری ... 🌷 شهدا را یاد کنید با ذکر
ما همیشه فکر میکنیم شهدا یه کار خاصی‌کردن نه رفیق؛ خیلی کارهارو نکردن که شهید شدن...🙂🍃
صحبت های پدر درباره پسر شهیدش👇🏻 🌼می‌گفت: برای پاسدار نمونه شدن باید جدی درس بخوانیم. - هادی در مدارس نمونه دولتی تحصیل می‌کرد تا اینکه دانشگاه اراک در رشته مهندسی مکانیک قبول شد ولی علاقه زیاد هادی به پاسدار شدن باعث شد دانشگاهش را ترک کند و جذب دانشگاه امام حسین (ع) شود. - درس‌های مربوط به دانشگاه امام حسین (ع) را خیلی جدی مطالعه می‌کرد. وقتی دوستان هادی به او می‌گفتند ما هم نیروی ویژه نظامی هستیم ولی تو چقدر در مطالعه دروس وقت می‌گذاری، در جواب می‌گفت: «برای پاسدار نمونه شدن باید درس‌ها را جدی مطالعه و دنبال کنیم.» 🌼زیارت عاشورا و دعای هادی ترک نشد - پسرم در خواندن زیارت و دعای عهد مداومت داشت و هیچ‌وقت خواندن آن‌ها را ترک نکرد. - هادی یک جدول هفتگی برای خواندن دعا‌های شبانه خودش داشت که آن جدول را با دستخط خود به یادگار گذاشته است. به عنوان نمونه نوشته بود: شنبه‌ها خواندن حدیث کساء، یک‌شنبه‌ها خواندن زیارت عاشورا، دوشنبه‌ها خواندن زیارت امین الله، سه‌شنبه‌ها خواندن دعای توسل و چهارشنبه هر هفته خواندن دعای مجیر و پنج‌شنبه‌ها خواندن دعای کمیل و جمعه‌ها خواندن دعای آل یاسین. 🌼دفترچه‌ای برای داشت - در خصوص خود‌سازی نفس، آقا هادی دفترچه‌ای برای خودش داشت که لیست کار‌های روزانه‌ای را که باید انجام می‌داد در آن یادداشت کرده بود. شرحش به این ترتیب بود، مراتب خود‌سازی نفس: قرائت روزانه قرآن، دعای عهد که صبح‌ها باید خوانده شود و پنج مرتبه تسبیحات است و صد مرتبه ذکر روز، حتی شهادتین و استغفار نیز در آن اشاره شده بود. - همچنین به اول وقت و نماز قضا و سوره واقعه که هر شب تکرار می‌کرد و دعای شبانه و حکمت از نهج‌البلاغه را جزو مطالعات خود قرار داده بود. از دیگر مواردی که در دفترچه خودسازی نوشته بود، ورزش کردن بود 🌼 و نهی از منکر برای آقا هادی مهم بود - نامگذاری شبستان مسجد محله‌مان به عنوان «گنج هادی» به موضوع امر به معروف و نهی از منکر برمی‌گردد. این فریضه خیلی برای آقا هادی مهم بود. پایگاه بسیج مسجد محله می‌گفتند وقتی در پایگاه می‌خواستیم تذکر بدهیم و مطلبی را به نونهالان و نوجوانان آموزش دهیم، آقا هادی به صورت تک‌تک، بچه‌ها را به شبستان مسجد می‌برد و چهره به چهره با آن‌ها صحبت می‌کرد و این مسئله برای آقای هادی مهم بود اگر نکته و تذکری در باب امر به و نهی از منکر قرار است گفته شود آن را به صورت تنهایی و محرمانه با آن نونهال و نوجوان‌ها مطرح می‌کرد تا خدای نکرده آبروی کسی نرود. یا آن کسی که مورد امر به معروف یا نهی از منکر قرار گرفته بود جبهه نگیرد و نتیجه عکس حاصل نشود. - پسرم به خیلی علاقه‌مند بود. هر هفته پنج‌شنبه‌ها به زیارت قبر این شهید بزرگوار می‌رفت و حتی در چند جای دفترچه‌اش یادداشت کرده بود: «ان‌شاءالله من را در قطعه ۵۰ پایین پای حاج حسین معز غلامی خاک کنید». - همین طور ارادات ویژه‌ای به شهید مصطفی صدرزاده داشت. تصاویر سردار شهید همدانی و شهید بیضایی را هم به دیوار اتاقش نصب کرده بود. اما شهیدی که هادی ارادت خاصی به خانواده‌اش داشت، شهید آقا عبداللهی بود. شهید مدافع حرمی که پیکرش هنوز برنگشته است. شهید مسعود امینی عموی هادی هم تأثیر بسیاری روی خانواده و نزدیکان و از جمله آقا هادی گذاشته بود
📌 برخورد شهید معز غلامی با رفقای اهل کافه و قلیان 🔹️ حسین وقتی کسی را از کاری منع می‌کرد اثرگذاربود ، چون اگر می‌گفت که فلان کار را نکنید، خودش هرگز اون کارو نمی‌کرد و نکرده بود. ◇ به عنوان مثال به بچه ها راجع به قلیون و دود تذکر جدی می‌داد. ◇ همیشه به ورزش تاکید می‌کرد ومی‌گفت: یک جوان نباید وقت خودش را تو کافه ها و دود تلف کند. ◇ خودش هم بعضی مواقع به کافه می‌رفت در حد یک صبحونه یا عصرونه (یه املت مثلا) بود، اونم به هوای رفقا و تا بلند می‌شد که برود بچه ها هم بلند می‌شدند. ◇ وقتی وصیت نامه اش را دیدم که توصیه کرده به امر به معروف و نهی از منکر، پیش خودم گفتم : واقعا حسین آقا مصداق عینی امر به معروف و ناهی از منکر بود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📌 برخورد شهید معز غلامی با رفقای اهل کافه و قلیان 🔹️ حسین وقتی کسی را از کاری منع می‌کرد اثرگذاربود ، چون اگر می‌گفت که فلان کار را نکنید، خودش هرگز اون کارو نمی‌کرد و نکرده بود. ◇ به عنوان مثال به بچه ها راجع به قلیون و دود تذکر جدی می‌داد. ◇ همیشه به ورزش تاکید می‌کرد ومی‌گفت: یک جوان نباید وقت خودش را تو کافه ها و دود تلف کند. ◇ خودش هم بعضی مواقع به کافه می‌رفت در حد یک صبحونه یا عصرونه (یه املت مثلا) بود، اونم به هوای رفقا و تا بلند می‌شد که برود بچه ها هم بلند می‌شدند. ◇ وقتی وصیت نامه اش را دیدم که توصیه کرده به امر به معروف و نهی از منکر، پیش خودم گفتم : واقعا حسین آقا مصداق عینی امر به معروف و ناهی از منکر بود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
‍ ایستگاه شهدا 👈 وقتی شهید معز غلامی مجروحیتش را نگفت تا برنگردد 🔷️ یکی از رفقای شهید مدافع حرم حسین معز غلامی معروف به سید مجتبی روایت می کند که قرار بود بریم منطقه را نشانم بدهند . 🔹️ سید مجتبی عقب ماشین نشسته بود و کنارش مقداری وسایل بود منم با فشار خودمو کنار سیدمجتبی جا کرده و ازش معذرت خواهی کردم و راه افتادیم ◇ با همان روی خوش و صورت نورانی ولی خسته و بی حال بنظر میرسید ..... ◇ گذشت تا جنگ به داخل شهر رسیده بود درگیری حسابی سخت شده بود که یکی از بچه ها گفت: سیدمجتبی تو مقبره شهید شده و جنازه اش مونده. 🔻 چهره اش از ذهنم نمیرفت، همش صورت معصوم و خسته اش جلوی چشام بود. ◇ یکی از بچه هاگفت: چند روز پیش هم از ناحیه دستش مجروح شده بود ولی واسه اینکه ذهن آقامهدی رو درگیرنکنه و یه وقت برنگردد، صداش رو در نیاورده بود. ◇ تازه علت خستگی و بی حالیش رو فهمیدم. تازه فهمیدم وقتی زور چپون کنارش تو ماشین نشستم چرا خودش و جمع کرد و یه کلمه هم حرف نزد ؛ آخ هم نگفت، حتی طلب هم نکرد جابه جا بشم...پیش خودم گفتم: چقدر مرد بودی پسر... 🔻 حسین جان، اگه جا داری، اگه جات رو تنگ نمیکنم، اگه دست تیر خوردت رو آزار نمیدم؛ من رو هم باخودت ببر ◇ دست من رو هم بگیر، من رو هم با خودت بکش تا کربلا، تا محضرِ اباعبدالله، منم ببر مَرد... 🌷
طوری تلاش کنید که اگر روزی امام زمان ‹عج› فرمودند یک میخواهم بفرمایند، فلانی بیاید !🫀🕊 ‹ شهید حسین معزغلامی |