هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
وقتی میرفت گفت: من از بازار شام چیزی خرید نمیکنم!
بازاری که حضرت زینب(س) رو توش چرخونده باشن، خرید نداره!!!
رفت و برگشت. با یک پیکر سوخته و اربا اربا. چیزی که نیاورده بود هیچ، تیکه تیکههای بدنش را هم آنجا جا گذاشته بود
.
میگفت میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم!عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود... میگفت: آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند.روضه عباس(ع) دیوانه اش می کرد... جوری التماس کرد که در ماه محرم بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد
.
چند دقیقه قبل از شهادت، یکی از همرزمانت پرسید:
روحالله داری برمیگردی و شهید نشدی!
و تو لبخندِ پر نوری به او هدیه کردی و گفتی:
اگر خدا بخواهد جلوی همین مقر شهادت را نصیبم میکند.
و خدا برایت خواست. تنها چند دقیقه بعد از این سخن تو...
.
تنها ۲۶ سال داشتی، یعنی در اوج جوانی قربانی حریمِ حسین(ع) شدی... و چه توفیقی بالاتر از آن که در نزدیکی حرم خواهر و دختر حسین(ع) در خون خود دست و پا بزنی....
تو چقدر دوست داشتی اربا اربا شهید شوی...
خدا بر تو منت نهاد و به چیزی که میخواستی رسیدی...
راستی تو چرا دست در بدن نداشتی؟؟؟ چون سینه چاک حضرت عباس(ع) بودی..؟
امسال سومین سال است که میهمانِ اربابت حسین(ع) هستی... پس ملتمسانه از تو میخواهیم که دعا کنی برای ظهور مهدی فاطمه(س) که بهترین دعاهاست... اللهم عجل لولیک الفرج به حق الحسین(ع)
۲۱ ام محرم، مصادف با سالگرد #قمری شهادت شهید #روحالله_قربانی گرامی باد