#علامه_طباطبایی
وقتی گره های کور به شما هجوم
آورد ، با ذکــر صلــوات سیلـی راه
بیندازیــد تا تمــام مشکلات را بــا
خود ببــرد..
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#اطلاعیه
✅سومین سالگرد شهيدمدافع حرم
#محمدرضا_علیخانی
🗓چهارشنبه ١٢ دی ماه #اهواز
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
سه شنبه های جمکرانی
🌸سہشنبہهاسکوتم ناگهانے مےشود
🌸دلم لبریز عطر مهربانے مےشود
🌸همینکهقطرهاشکےچکیدازدیدهعشق
🌸هواے قلب مڹ جمکرانے مےشود...
تعجیل در فرج آقا صلوات🌴
#خواهم_آمد_مهدویت_انتظار
هدایت شده از لشکر سایبری انقلاب
«تلگرام»
این اسم پیام رسانی✉️ است که در ایران فیلتر📵 شده اما دونسخه ی فارسی و با همان شکل دارد در ایران راحت فعالیت میکنند!!!
مسخره نیست؟!
عجیب و غریب نیست؟!
تلگرام خودش هم با فیلتر شکن در ایران قابل دسترس است!
چرا ملت ایران باید به پیام رسانی که مشخص نیست امنیت کاربرانش چگونه است؟ و ترویج بی اخلاقی و خشونت میکند،اعتماد کند؟؟!!
چرا باید به پیام رسانی که عوامل داعش در آن با ایجاد یک گروه هفتاد و هشتاد نفر را میکشند و زخمی میکند اعتماد کنند؟!
چرا باید به پیام رسانی که بارها نظام ایران را زیرسؤال برده اعتماد شود؟!
تلگرام یعنی ذلت گرام
اغتشاش گرام داعش گرام جاسوس گرام .
#نه_به_تلگرام
#خودمان_میتوانیم
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت چهل وچهارم 🔶 #اخلاص روزهایی که ميخواست به جبهه برود حتم
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت چهل وپنجم
🔶 #زیارت
بیشترین مسافرتی که سید با خانواده یا دوستان ميرفت به مشهد بود. هر سال
چند بار به زیارت امام رضا علیه السلام ميرفت. فراموش نميکنم. یک بار با گروهی از دوستان به همراه آقا سید به مشهد مقدس مشرف شدیم. سید به طور مرتب، هر شب حدود ساعت دو نیمه شب در دارالسیاده، که
روبه روی مسجد گوهرشاد بود، برنامه مداحی و عزاداری برقرار ميکرد.
این برنامه تا یک ساعت مانده به اذان صبح ادامه داشت. وقتی برنامه به پايان ميرسید، سید از بچه ها جدا ميشد.
خیلی به دنبال این بودم که سید بعد از عزاداری با شکوه در حرم به کجا
ميرود.شبی بعد از مراسم، به طور اتفاقی سید را در گوشه ای از صحن با صفای امام رضاعلیه السلام دیدم. مشغول نماز شب بود. انگار او خستگی ناپذیر بود. بعد از آن شور و حال عزاداری حواسش جمع بود تا نماز شب و خلوت با خدا را از دست ندهد. در سفر مشهد زمانی که به زیارت امام رضا علیه السلام ميرفتیم واقعًا حالت معنوی
خاصی داشت. همسر سيد ميگفت: يك بار آنقدر سرگرم دعا بوديم كه فرزندمان، زهرا، گم شد. من خيلی هول شدم. با ناراحتی به دنبال او بودم. نميدانستم کجا بروم. اما سید مشغول دعا و زیارت بود.عصبانی شدم. گفتم: زهرا گم شده!
سيد هم سرش را بلند کرد و با خونسردی گفت: چقدر حرص ميخوری،
امام رضا علیه السلام خودشان بچه را می آورد و تحويلت ميدهد.
من از این خونسردی او عصبانیتر شدم. چند دقيقهای نگذشته بود كه زهرا
دوان دوان وارد صحن شد! بعد هم مستقیم به سمت ما آمد. سيد گفت: ديدی خانم، اين هم تحويل شما.واقعًا از این ماجرا تعجب کرده بودم.
برای زيارت عازم جمكران بودیم. ماشين گيرمان نمی آمد. مدت زيادی كنار
جاده منتظر مانديم. ديدم سيد رو به سمت مسجد جمكران كرد و گفت: آقا ما داريم ميآييم. خودتان لطفی كنید، يك ماشين با راننده خوب نصيب ما كنید.
طولی نكشيد كه همان اتفاق افتاد. یک ماشین با راننده خیلی خوب جلوی ما
ایستاد و با هم به جمكران رفتيم.
شخص بزرگی ميگفت: ايمان واقعی به خداوند و بعد، توسل و اعتقاد راسخ به ائمه اطهار: باعث ميشود اتفاقاتی بيفتد كه خارج از تفكر انسانی است.
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾