eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
11.1هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر یک #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
زمان: حجم: 15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
﷽❣ ❣﷽ 🌼گل نـرگس آبـروی دو عالم 🍃خیالت ڪی می رود ز خیالم 🌼جمـالـت جلـوه الله
🌹 کوچک ترین فرصتی که برای عباس علی پیش می آمد، به راحتی می شد ایشان را کتاب به دست در گوشه ی سنگری پیدا کرد. معمولاً کتاب های مذهبی و علمی می خواند و مطالب جدیدی را که در پی مطالعاتش به دست می آورد، در اختیار بچه های گردان قرار می داد. یک بار خلوتش را بهم زدم و پرسیدم:«چرا این قدر مطالعه می کنی؟!» گفت :«برای این که وقتی انسان بی کار باشد شیطان به سراغش می آید.» 📚 سیرت شهیدان، ص۸۴
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت چهل وسوم 🔸 #نارنجک قبل
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت چهل وچهارم 🔸 🔸مدتی از عزل بنی صدر گذشت برای در هم شکستن ارتش عراق سلسله عملیات هایی در جنوب وغرب وشمال جبهه های نبرد طراحی شد در هشتم آذر ماه عملیات طریق_القدس برای آزادی بستان انجام شد دومین عملیات در منطقه گیلان غرب تا سر پل ذهاب انجام میشد که از مدتها قبل کارشناسایی آن آغاز شده بود مسئولیت شناسایی آن به عهده ابراهیم بود که به همراه یکی از کردها به پشت نیروهای عراقی برای تهیه نقشه از منطقه رفت وبا چند اسیر عراقی برگشت و با اطلاعاتی که از اسرا گرفته بودند اطلاعات خود را از منطقه کامل کردند چندین گردان از نیرو های سپاه ، داو طلب به عنوان نیروهای خط شکن وظیفه شروع عملیات را بر عهده داشتند . ودر جلسه نهایی ابراهیم را مسئول جبهه میانی انتخاب کردند وسعت این عملیات هفتاد کیلومتر بود که چند روز قبل از عملیات خبر رسید عراق پاتک وسیعی برای باز پس گیری بستان آماده کرده وباید این عملیات را سریع تر شروع شود تا دشمن توجه اش از بستان خارج شود روز موعود فرا میرسید و بچه ها شور حال عجیبی داشتند وبا هجوم اولیه مناطق مهم واستراتژیک آزاد شد در جبهه میانی با تصرف چندین تپه ورودخانه به سمت تپه های انار حرکت کردند ودشمن دیوانه وار آتش میریخت بعضی از گردان ها به ارتفاعات شیاکوه رسیدند دشمن میدانست از دست دادن شیاکو یعنی از دست دادن شهر خانقین عراق، برای همین نیروهای زیادی به این منطقه وارد کرده بود به ابراهیم گفتم تا قبل از اذان صبح به شما ملحق میشوم تا این تپه هم آزاد شود. خبر رسید دشمن از جبهه بستان منصرف و تمام نیروهایش را به این منطقه آورده هوا در حال روشن شدن بود که خبر رسید ابراهیم رو زدن بدنم لرزید وآب دهنم را قورت دادم و بارنگ پریده ومضطرب نا خود آگاه به سمت سنگر های مقابل دویدم و وارد سنگر امداد گر شدم وبالای سرش رسیدم گلوله ای به عضلات گردن ابراهیم خورده بود وخون زیادی از او می رفت جواد را پیدا کردم وگفتم ابراهیم چی شده با کمی مکث گفت چی بگم... گفتم یعنی چی؟ جواب داد با فرماندهان ارتش برای آزادی تپه هر طرحی را داده بودیم نتیجه نداد نزدیک اذان صبح بود که از سنگر خارج شد و طبق معمول شروع کرد به اذان گفتن و فریادهای ما برای منصرف کردنش فایده نداشت تقریبا آخرای اذان بود که با شلیک های دشمن صدایش قطع شد که همان موقع گلوله ای به او اصابت کرد وما آوردیمش عقب... 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
✨در آنروزها دروازه ای بَرایِ شهادت❣ داشتیم و حال مَعبری تنگ... هنوزهَم برایِ شدن 👌فرصت هست.... دِل❤️ را بایَد پاک کرد✨ ( امام خامنه ای )
🍃🌸🍃🌸 تو را میبینم دلم قرص میشود قرص میشود که #تو را دارم.. تویی که سرشار از #عشقی.. عشقی که بوی #شهادت میدهد.. شهادتی‌که ازجنس #گمنامی است #شهید_گمنامی که خریدارش، #حضرت_زهراست(س).. سلام بر پهلوان بی مزار سلام بر ابراهیم هادی💖 #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
〰〰🌼🌼🌼〰〰 🔆 تابستان سال ۱۳۶۱ بود و ابراهیم در تهران حضور داشت هر روز با هم، این طرف و آن طرف می رفتیم. بیشترین کاری که ابراهیم در آن زمان انجام می داد، گره گشایی از کار بندگان خدا بود. 🌃 یک شب با هم هیئت رفتیم. بعد هم در کنار بچه های بسیج حضور داشتیم. آخر شب هم برای چند نفر از جوانان محل شروع به صحبت کرد خیلی غیر مستقیم آن ها را نصیحت نمود. 🌛ساعت حدود دو نیمه شب بود. من هم مثل ابراهیم خسته بودم. از صبح مشغول بودیم گفتم: من می خواهم بروم خانه و بخوابم. شما چه می کنی؟ 📛 ابراهیم‌ گفت: منزل نمی روم من می ترسم خوابم برود و نماز صبح من قضا شود شما می خواهی برو. 📦 بعد نگاهی به اطراف کرد یک‌ کارتن خالی یخچال سر کوچه روی زمین افتاده بود. ابراهیم آن کارتن بزرگ‌ را برداشت و رفت سمت مسجد محمدی‌ ورودی مسجد روی زمین انداخت و همان جا دراز کشید. ⌚ بعد گفت: دو ساعت دیگه اذان صبح است مردمی که برای نماز جماعت به مسجد می آیند، مجبور هستند برای عبور، من را بیدار کنند. 🍃 بعد با خوشحالی گفت: " این طوری هم‌ نمازم قضا نمی شه، هم‌ نماز صبح رو به جماعت می خوانم ابراهیم به راحتی همانجا خوابید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📚سلام بـر ابـراهیـم ۲
«وَ وَجَدَکَ ضَالًّا فهدى» «و تو را گمشده یافت و هدایت کرد» ✱ تـو گمنامـے و مـن خـودم را گم ڪردم! دستـے بالا ببر . . . شاید با دعاے تو پیـدا شدم
d2e243f773c2006eb859d4def223f360a85abf68.mp3
زمان: حجم: 6.16M
🎵آهنگ زیبای علمدار کمیل 🎤با صدای حامد زمانی 🗿برای شهید#محمد_ابراهیم_همت و شهید #ابراهیم_هادی لذت ببرید و فوروارد یادتون نره.😉
خودسری #فضای_مجازی #هادی_دلها_ابراهیم_هادی