eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
11.1هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر یک #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
زمان: حجم: 15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
🌷 حسین جان ... 🍃 آنقدر ، در انتظارِ امضا ماندم تا عاقبتم این شد و تنها ماندم شد روضه‌ی اربعینِ من مَکشوفه چون مثل رقیه دخترت جا ماندم #باز_هم_جا_موندم #رضا_قاسمی
🌴بسیجی ها دلباخته حقند و ما دلباخته بسیجی ها هستیم.. آنها سربازان امام زمان(عج) و پیوستگان به او هستند ،و تو اگر در جست وجوی موعود خویش هستی او را در میان سربازانش بجوی شهید #آوینی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
بسم رب الشهدا و الصدیقین درسال۱۳۴۹ درخانواده ای مذهبی ساکن ،کودکی چشم به جهان گشود که او را رمضان نام نهادند. دوران کودکی و نوجوانی اش را درهمان گذارنید وبسیار زیباروی،دوست داشتنی و محبوب بود و همه اهالی روستا اورا به نیکی نی شناختند. ،با رابطه ای بسیار دوستانه داشت. اعزام هادی دوست ویار دیرینه اش برایش دردناک و تحمل تنهایی بسیار مشکل بود چرا که به دلیل داشتن سن کم ازاعزام خودداری کرده بودند. اما این فراق و تنهایی زیاد طول نکشید و توانست درسال۱۳۶۵ بایار دیرینه و دوست وفادارش به جبهه اعزام شود وهر دو در ۲ منطقه عملیاتی به فیض عظیم شهادت نائل آمدند و روح ملکوتیشان به آسمان ها پیوست و جسم مطهرش درمنطقه باقی ماند. پس از گذشت سالها از ۲ استخوان های پاک و مطهرش رابه زادگاهشان منتقل کردند ودرکنارهم به خاک سپردند تا آرامگاه این دو شهید بزرگوار زیارتگاه رهروان طریق پاکشان باشد.
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه
قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم . (تاریخ اجراء 69/5/11)
هر گاه فکرش به جایی نمی رسید، به مسجد جامع می رفت و دو رکعت #نماز می خواند و از خدا کمک می گرفت. می گفت: "اگر به مشکلی برخورد کردی، بهترین راه این است که #نماز بخوانی و از خدا کمک بگیری و #توسل داشته باشی. آن وقت خدا هم #راه را به شما نشان می دهد." #شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷 🍃🌹🍃🌹
4_5861798359450255482.mp3
زمان: حجم: 6.16M
دلم هواتو کرده...😔❤️ #مهدی_رسولی #فارسی و #ترکی التماس دعا
گر بپرسی کی بمیرم با چه ذڪری در کجا ؟ پاسخ آید یا محــرم یا حســــین، یا کربــلا ... #شهید_مدافع_حرم #شهید_حامد_بافنده🌷 📎 طریق الی کــربلا 🍃🌹🍃🌹
1_31335178.mp3
زمان: حجم: 3.23M
دلم سفر کربلاته به این تنم آقا رخت عزاته این اربعین کاشکی میشد ببینم مرغ دلم روی گنبد طلاته با نوای آسمانی : 🌷 🍃🌹🍃🌹
🍃┄┅═✼🌸🌼🌸✼═┅┄🍃 🔹بالا ترین ویژگی آقا ابراهیم این بود که بعد از عبادت و بندگی خدا برای کاری نداشت که دیگران چه می گویند و چه چیزی مد نظر دارند برخی مواقع برای هدایت دیگران خود را در خطر تهمت و.... قرار می داد. 📌یادم هست یک روز در باشگاه ابومسلم بودیم. ابراهیم متوجه شد که چند نفر از دوستان ورزشکار و هم سن او شب ها با برخی بزرگتر ها به دنبال فساد هستند وبه محله های خراب تهران می روند ! آن ها راحت از این مسائل حرف می زدند . ابراهیم خیلی با آن ها صحبت کرد اما فایده ای نداشت تصمیم گرفت یکبار با آن ها همراه شود و تا محل فساد آن ها را ارشاد کند ! 🌌 یک شب که ورزش تمام شد ، خیلی جدی به آن ها گفت : شما اینقدر با عجله کجا می روید ؟ خب یه بار هم من رو ببرید... آن ها با تعجب به هم نگاه کردند و گفتند : خب تو هم بیا . ابراهیم با آن ها همراه شد من هم که کوچکتر بودم فقط شاهد این ماجرا بودم فراد عصر ابراهیم را در باشگاه دیدم و پرسیدم :چه خبر ، شما هم رفتی ؟ 💪ابراهیم قبل از اینکه ورزش را شروع کند آهی از سر درد کشید و گفت خدا همه ما را هدایت کند من در راه که رفتیم خیلی با این رفقا حرف زدم اما تمام توجه آن ها به این رفیق بزرگسالشان بود آن ها با یک نفر بزرگتر از خودشان که منبع فساد بود رفیق شده اند و.... 🖇 ابراهیم ادامه داد : من فکر نمی کردم که اوضاع این رفقا اینقدر خراب باشد آن ها به راحتی وارد محله ی فساد گمرک تهران شدند 💥 هرچه برایشان حدیث و آیه گفتم بی فایده بود دوست بزرگتر آن ها که همه را مثل خودش فاسد کرده بود تا متوجه حرف های من شد داد زد و گفت : این ابراهیم را بگیرید که فرار نکنه به زور باید او را هم ببریم ! تا خواستند مرا بگیرند از دستشان فرار کردم دنبالم دویدند اما نتوانستند به من برسند . راست می گفت در دویدن حریف نداشت خیلی تند و تیز بود . 📚سلام بـر ابـراهیـم ۲