eitaa logo
صدای ایران | روزنامه اینترنتی
1.6هزار دنبال‌کننده
147 عکس
0 ویدیو
30 فایل
روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR، ویژه روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 روزنامه «»؛ شماره ۲۱: خون شهدا؛ سوخت موشک‌ها 📣 بیست و یکمین شماره روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR ویژه‌ی روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی منتشر شد. 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 💻 Farsi.Khamenei.ir
صدای ایران | روزنامه اینترنتی
📢 «»؛ شماره ۲۱ | خون شهدا؛ سوخت موشک‌ها 🖼 روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR ویژه‌ی روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی 🔹️ سحرگاه شنبه ۳۱ خرداد از مسجد مقدس جمکران برگشتند. خانوادگی رفته بودند زیارت. تازه خوابیده بودند که انفجاری مهیب رخ داد و در چند ثانیه دود و گردوغبار تمام خانه را پر کرد. مادر، دو فرزند خود را در میان آتش و دود از خانه خارج کرد. پدر هم از زیر آوار خود را بیرون کشید. به سرعت از خانه‌ای که هر لحظه بیم تخریب کامل آن می‌رفت، خارج شدند اما یک نفر کم بود؛ احسان، پسر نوجوان خانواده. 🔹️ احسان عاشق ایران بود و در فضای مجازی، تنها پیگیر موضوعات مرتبط با مقاومت اسلامی بود. اگر کسی درباره کشور بد می‌گفت، ناراحت می‌شد. یک بار به مادرش گفته بود: «اگر جنگی شود، اجازه می‌دهی بروم؟» مادر گفته بود جنگ امروز مثل گذشته نیست و بیشتر موشکی است. او پاسخ داده بود: «اگر زمینی باشد، با افتخار می‌روم.» 🔹️ پدر برای احسان، قطعه زمینی خریده بود. زمینی که احتمالاً در آن خانه‌ای بسازد و با خانواده‌ای که تشکیل می دهد، زندگی کند. احسان صاحب فرزند شود و پدرش، پدربزرگ. همه آن آرزوها در چند لحظه بر باد رفته بودند... 🔹️حالا پدر تصمیمی خاص گرفته است. زمین چند میلیاردی پسر شهیدش را می‌خواهد بفروشد تا در راه امنیت وطن هزینه شود. می گوید: «با این پول چند موشک بسازید برای زدن قلب تل‌آویو.» دفاع مقدس ۱۲ روزه ملت ایران در برابر تمام دنیای غرب وحشی و باند نیابتی و جنایتکار آن در منطقه، مملو از صفحات درخشان و روایت‌های افتخار‌آمیزی است که ماجرای شهید احسان قاسمی و خانواده‌اش تنها یکی از آنهاست. 🔹️ دشمن ابله خیال کرده بود مردم ایران برای متجاوز فرش قرمز پهن می‌کنند اما محاسبات راهبردی آنها در عمل نه‌تنها شکست خورد بلکه برعکس آن رخ داد. مردم زیر پرچم سه‌رنگ کشور جمع و متحد شدند و نشان دادند به چنان بلوغ تاریخی و فکری‌ای رسیده‌اند که خوب می‌دانند که علی‌رغم تمام اختلاف سلیقه‌ها و روش‌ها و منش‌ها، در موقع خطر باید همه را کنار گذاشت و در برابر دشمن متجاوز متحد و منسجم بود. 🔹️دشمن فریبکار سال‌ها سعی کرده بود دوگانه‌ای دروغین درباره موشک و معیشت بسازد و امیدوار بود میوه این‌همه سال عملیات روانی را در جنگ اخیر بچیند اما نه‌تنها از این فریبکاری طرفی نبست بلکه حقایق بسیاری برای مردم آشکار شد و این‌همه نبود مگر به اعجاز خون‌های پاکی که بر زمین ریخته شد و خون شهید همیشه در طول تاریخ بیدارکننده و آگاهی‌بخش بوده است. این خون‌ این مردان و زنان، نوجوانان و کودکان سوخت موشک‌هایی خواهد شد که قلب تل‌آویو، این پایتخت تروریسم و جنایت دنیا را نشانه می‌رود. 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 🖼روزنامه 📲 @sedaye_iran_newspaper
📢 روایت‌های زنانه از قلب ایران 💗 ایرانی کم نمیاره 👈ماموریت خانم عسکری 🖼تک‌نگاری‌هایی به قلم زنان ایرانی از روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر رژیم صهیونی در خرداد و تیر ۱۴۰۴ 📝 فائزه طاووسی 🔹 تنها زندگی می‌کرد. جنگ که شروع شد خانواده اصرار می‌کردند برود دماوند؛ پیش دخترش. چند روزی دور از تهران‌ و صدای پدافند و خبرهای تلخ. نرفت! راهش افتاد سمت معراج شهدا. می‌دانست آن‌جا، کنار تابوت‌ها و مادرها و همسران بی‌تاب، بیشتر به او نیاز است. توی معراج، روان‌شناس‌ها و مشاورها که کم می‌آوردند، صدایش می‌زدند: ـ حاج‌خانم عسگری! کار خودته... و او می‌نشست کُنج دل‌سوخته مادران و می‌گفت: ـ من مادر مسعودم؛ پسرم سوریه شهید شده. سه ماه بعد، مادرم رفت. بعدتر، برادرم شهید شد و دو سال بعد، پدرم...! همدردی‌اش واقعی بود. از دل سوخته‌اش می‌آمد. مادر شهیدی اگر بی‌تابی می‌کرد، می‌گفت: منم یک‌سال‌ونیم با لباس مسعودم گریه می‌کردم؛ تا وقتی همسر شهیدی خواب مسعود را دید که گفته بود: «به مامانم بگو با لباسم گریه نکنه. عذاب می‌کشم!... » خیلی‎ها وقتی حرفهایش را می‎شنیدند آرام می‎شدند. او تهران ماند و مرهم شد. خوب می‌فهمید بعضی اشک‌ها فقط با حضور کسی خشک می‌شود که این داغ را چشیده باشد. 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 🖼روزنامه 📲 @sedaye_iran_newspaper
📢 ایران حسین تا ابد پیروز است 👈 اقدام گروهی از هموطنان با نوشتن شعار «ایران حسین تا ابد پیروز است» روی شیشه‌ی ماشین‌ها ❤️ 🌷 جلوه‌های همدلی و همبستگی مردم کشورمان در برابر تجاوز رژیم صهیونی به خاک ایران عزیز 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 🖼روزنامه 📲 @sedaye_iran_newspaper
📢 شماره ۲۱ روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR تقدیم می‌شود به شهیده سونا حقیقی و فرزندش سهیل کطولی 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 🖼روزنامه 📲 @sedaye_iran_newspaper
👈 روزنامه «»؛ شماره ۲۲: شلیکی در جنگ شناختی 📣 بیست و دومین شماره روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR ویژه‌ی روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی منتشر شد. 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 💻 Farsi.Khamenei.ir
صدای ایران | روزنامه اینترنتی
📢 «»؛ شماره ۲۲ | شلیکی در جنگ شناختی 🖼 روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR ویژه‌ی روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی 🔹️ نامه‌ای که اخیراً از سوی یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق رژیم صهیونیستی، خطاب به رهبر انقلاب اسلامی منتشر شده، به ‌لحاظ ساختاری و محتوایی، ویژگی‌هایی فرامتنی دارد که آن را به متنی منحصر به‌فرد تبدیل کرده است. متن کامل نامه، از ابتدای مقدمه تا انتهای امضا، شامل ۱۳۵۴ کلمه است که بخش اصلی آن (بدنه‌ی نامه) حدود ۱۱۵۴ کلمه را دربر می‌گیرد. 🔹️با تحلیل محتوای این متن از منظر کمی و کیفی، به حدود ۴۸ تا ۵۰ نکته‌ی مستقل در آن برخورد می‌کنیم؛ به‌عبارتی، حدود ۵۰ محور محتوایی در این نامه گنجانده شده است. از میان این‌ها، دست‌کم ۲۳ نکته از جنس محوری و اساسی‌اند. این سطح از تراکم محتوایی در یک متن کوتاه، آن را به متنی غیرمعمول و پیچیده بدل می‌کند که فراتر از یک شخص است. 🔹️ در این نامه با الگویی روبرو هستیم که بر پایه‌ی تکنیک «جابجایی ایستگاهی» عمل می‌کند. ابتدا در ظاهر اطلاعات درست و مستند ارائه می‌شود تا اعتماد مخاطب جلب شود؛ سپس، با دست‌کاری داده‌ها، زمینه برای القای نکات نادرست فراهم می‌شود. این شیوه اگرچه ساده است، اما از منظر روان‌شناسی اقناع، بسیار مؤثر و پیچیده به‌کار رفته است. 🔹️ بر اساس برآوردهای برخی اتاق‌های فکر و تحلیل‌گران غربی، تصمیم‌گیری‌های رهبر انقلاب عمدتاً مبتنی بر ارزیابی شخصی، دریافت‌های میدانی، و گزارش نهادهای داخلی خودی است. بنابراین، اگر ادعای گالانت در ابتدای نامه‌اش را جدی بگیریم—این‌که «۳۰ سال است شما پروژه من هستید»—باید پذیرفت که او با چنین پیش‌زمینه‌ای، بهتر از هر کسی می‌دانسته که رهبر انقلاب اساساً مخاطب اثرپذیری برای این نامه نیست. از همین رو می‌توان گفت که مخاطب اصلی نامه نه رهبر جمهوری اسلامی، بلکه سه گروه تصمیم‌سازان درون ساختار حاکمیتی ایران، متحدان منطقه‌ای ایران و مردم ایران هستند. 🔹️ تحلیل محتوای نامه نشان می‌دهد که با یک عملیات روانی تمام‌عیار مواجهیم. گالانت به‌طور مکرر بر قدرت اطلاعاتی اسرائیل تأکید می‌کند و تصویری فراواقع‌گرایانه از اشراف اطلاعاتی ارائه می‌دهد: ادعای رصد تمام تحرکات، اشراف کامل به ساختار تصمیم‌گیری ایران و حتی دانستن تصمیم‌ها پیش از اتخاذ آن‌ها. این تصویرسازی در واقع معادل روانی همان توصیفی است که در یک تحلیل دیگر از آن به عنوان «عقاب آسمان و شیر زمین» یاد شده بود— تصویری اغراق‌آمیز از توانمندی اسرائیل. 🔹️ در کنار جنگ روانی، عنصر جنگ روایی نیز پررنگ است. روایت‌سازی، جای سلاح را می‌گیرد. گالانت، یا تیم نویسندگان پشت نامه، از روایت برای بازتعریف موقعیت استفاده می‌کنند. اسرائیل، پس از شکست در نبردهای اخیر—از جمله عملیات «طوفان الاقصی» و جنگ ۱۲ روزه—اکنون به جای استفاده از زرادخانه واقعی، به جنگ شناختی و روایت‌محور روی آورده است. 🔹️ در نهایت، این نامه را باید در چهارچوب جنگ شناختی در حال گسترش بین ایران و اسرائیل ارزیابی کرد—جنگی که میدان اصلی آن نه جبهه‌های مرزی، بلکه افکار عمومی و میدان ادراک است. 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 🖼روزنامه 📱 @sedaye_iran_newspaper
📢 روایت‌های زنانه از قلب ایران 💗 ایرانی کم نمیاره 👈 بچه آبادان 🖼تک‌نگاری‌هایی به قلم زنان ایرانی از روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر رژیم صهیونی در خرداد و تیر ۱۴۰۴ ✍ محیا عبدلی 🔹️ فکر نمی‌کردم همکاری کند. اما بی‌صدا نشسته بود و آقای سلمانی پشت‌سرهم موهای لخت نازکش را قیچی می‌زد. پرسید: فقط کوتاه کنم؟ هنوز جنگ بود و می‌خواستم تا تاریک نشده برگردیم خانه. گفتم: «الان دیگه وقت مدل نیست فقط می‌خوام کوتاه بشه جلوی چشمش رو نگیره.» بین آن‌همه مغازه‌ی بسته، تعجب کرده بودم از باز بودن یک سلمانی؛ خوشحال هم شده بودم ضمناٌ. گفتم:‌ «شما چرا نرفتید یه وری؟» خندید و قیچی دیگری زد. ـکجا برم؟ اینجا محل کسبمه چند دقیقه بعد نفس عمیقی کشید و گفت: «من بچه آبادانم، زمان جنگ شش سالم بود که به شهرمون حمله شد. ما کمی وسیله برداشتیم و از شهر رفتیم. ولی مادرم می‌گفت بعضی‌ها مونده بودند تا از شهرشون محفاظت کنند. فکر کنم اگه به سن الانم بودم، منم می‌موندم. آدم که شهرشو رها نمی کنه.» بعد هم سر پسرک را توی آینه این طرف و آن طرف کرد و پرسید:‌ «خوب شد؟» گفتم:‌«آره؛ خوب شد که موندید.» 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 🖼روزنامه 📱 @sedaye_iran_newspaper