eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃🌺🍃✨ ♦️سهم ما در وسط معرکه‌ی ،چه بود❓ ♦️غم و دلتنگی و حسرت ، همه یکجا با هم ..⚡️ ❤️ 🌤🌈 🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
حتى لو أضرمت النيران في أمريكا كلها، لن تنطفئ نار الانتقام. حتی اگر تمام آمریکا هم به آتش کشیده شود، آتش انتقام تو خاموش نخواهد شد سردارم❤️ http://eitaa.com/bachehshei
❤️حاج‌قاسم اولین کسی بود که دست روی سر بچه‌هایم کشید ✍همسر شهیدمهدی‌نعمایی: شنبه بعد از ظهر که مهدی به شهادت رسیده بود ما یکشنبه صبح ساعت ۸ با هواپیما داشتیم برمی‌گشتیم ایران. حال و هوای خوبی نداشتم. تنها و غریبانه با بچه هایم داشتم بر‌می‌گشتم در حالی که خبر شهادت همسرم را کسی به من نداده بود بلکه خودم فهمیده بودم. در هواپیما غم عجیبی به دلم بود. دختر‌ها هم مدام می‌پرسیدند چرا بابا با ما نمی‌آید؟ سعی می‌کردم خودم را حفظ کنم و عادی جوابشان را بدهم. لحظاتی بعد مهرانه خوابید. نشسته بودیم روی صندلی دیدم آقایی آمد پرسید: حاج خانم می‌روید سردار را ببینید؟نمی‌دانستم حاج قاسم هم در هواپیما حضور دارد. گفتم: بله حتما با کمال میل. این بهترین چیزی بود که در آن شرایط می‌توانست برایم اتفاق بیافتد. رفتم جلو، صندلی کنار سردار خالی بود. با ریحانه که در بغلم بود نشستم روی صندلی، حاجی بلافاصله بچه را از بغلم گرفت. ریحانه اولین بار بود او را می‌دید، اما در کمال تعجب محکم سردار را در آغوش گرفت و بوسید. حاج قاسم هم دست می‌کشید روی سرش و خیلی بوسیدش. بعد از من پرسید شما کدام خانواده هستید؟ گفتم: من همسر شهید نعمایی هستم، مهدی. بعد بلافاصله یادم آمد نام او اینجا مسلم است. گفتم: همسر شهید مسلم هستم و جالب اینجاست که اولین بار خودم آنجا بدون اینکه کسی خبر داده باشد به خودم گفتم همسر شهیدم. ایشان با حالتی بغض آلود نگاهی به من کرد و گفت خدا به شما کمک کند. مسلم مرد بود. خدا به شما سلامتی بدهد من شرمنده شما هستم. گفتم سایه شما بالای سر ما باشد. چند لحظه بودیم و دوباره برگشتیم سر جای‌مان. یاد وقتی افتادم که پای تلویزیون نشسته بودیم و سخنرانی سردار را گوش می‌کردیم. آقا مهدی از من پرسید: دیدی دست سردار مجروح است؟ اصلا تا حالا حاج قاسم را از نزدیک دیده‌ای؟گفتم: نه. گفت: انشاءالله به زودی خواهی دید. چهار روز بعد هم مهدی را در معراج شهدا دیدم. http://eitaa.com/bachehshei
پاسدار قاسم سلیمانی جانبـاز قاسم سلیمانی شـهیـد قاسم سلیمانی... توی دنیا چه مدالی باقی مونده بود که به دستش نیاوردی عزیز دلم؟!.. http://eitaa.com/bachehshei
سرزده آمد به جلسه قرآن روستا مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن از حفظ !✅ پرسیدم شما با این همه مشغله چطور فرصت حفظ قرآن داشتید ؟ گفت در ماموریت ها فاصله بین شهرها را عقب ماشین مینشینم و قرآن میخوانم👌 🌹 🌷🌹🌹🌷 http://eitaa.com/bachehshei
✍سردار قاسم سلیمانی: شهید همت فرمانده لشکر بود،لشکرِ پایتخت. بالغ بر ۱۰ هزار نفر زیر نظر او بودند در عملیات خیبر لشگرش آنقدر شهید و مجروح شدند که به یک گردان رسید. گردان را از طلائیه منتقل کرد به جزیره مجنون جنوبی. والله تبدیل به دسته شد یعنی قریب به ۴۰ نفر. همت با دسته ماند( برادر ها، طاقت این است، امتحان این است) آن وقت بر ترک موتور (نه یک بنز ضد گلوله یا در یک فضای ویژه) ناشناس در ضلع وسطی جزیره جنوبی شهید شد. بیش از ۲ ساعت کسی نمی دانست این فردی که بر زمین افتاده شهید همت است. اینگونه می شود که شهید همت امروز بر جان‌ها حکومت می‌کند. http://eitaa.com/bachehshei
🌟تموم عالم میدونن 🍃که دخترا بابایین 😔 🌟بابا نیاد نمی خوابن 🍃منتظر 🌟هر شب به ماه 🌙تو آسمون میگه 🍃خوشبحالت نزدیک بابا هستی نهال کوچولوی شهید 💓 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
🌺🌺🌺🌺 دلم گرفته شهیدان مرا ببرید مرا زغربت این خاک تا خدا ببرید مرا که خسته ترینم کسی نمی خواهد کرم نموده دلم را مگر شما ببرید:-)🌈🍃💕 http://eitaa.com/bachehshei
🔴 طراحی زیبای یک کاربر فلسطینی که با استقبال فعالان فضای مجازی همراه شده است. http://eitaa.com/bachehshei
⭕️ دیر فهمید! 🔸محمدرضا پهلوی: اکنون متوجه شده‌ام که آمریکایی ها نامرد هستند، من تمام عمرم را درخدمت به آمریکا گذراندم و اکنون ‎آمریکا حتی اجازه نمیدهد در بیمارستان‌های آن کشور بستری شوم منبع: کتاب 25سال درکنار پادشاه ،اردشیرزاهدی پ.ن: به نظرتون کسایی که میگفتن امضای کری تضمینه به این نتیجه رسیدن که آمریکا بدعهده یا نه؟! http://eitaa.com/bachehshei
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🥀خاطرات شهید امین کریمی چنبلو به روایت همسرش: 🔷محافظ درهای حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) 💠دو شب
✍خاطرات شهید امین کریمی چنبلو به روایت همسرشان: 🔷با خوشحالی به سوریه رفت.. 🔷فردای آن شب، وقتی به سوریه رسید به من زنگ زد و گفت «زهرا اگر بدانی خوابت چقدر مرا خوشحال کرده! برای همه دوستانم تعریف کرده‌ام.» گفتم «واقعاً یک خواب این همه تو را خوشحال کرده؟» گفت «پس چی؟ این‌طور حداقل فهمیدم با همه ارادتی که من به خانم زینب (س)دارم، خانم هم مرا قبول کرده...» گفتم «خب مطمئناً  تو را قبول کرده با این همه شوق و ذوق‌ات...» خوشحالی‌اش واقعی بود. هیچ‌وقت او را این‌طور ندیده بودم. با خوشحالی و خندان رفت...هر روز با من تماس می‌گرفت گاهی اذان صبح، گاهی 12 شب و ... به تلفن همراه‌ام زنگ می‌زد. 🔷روی یک تقویم برای مأموریت‌اش روزشمار گذاشته بودم. هرروز که به انتها می‌رسید با ذوق و شوق آن روز را خط می‌زدم و روزهای باقی‌مانده را شمارش می‌کردم... ✨سوغات سوریه 🔷وقتی برگشت، مقداری خوردنی از همان‌هایی که خودش آنجا خورده بود برایم آورده بود می‌گفت «چون من آنجا خورده‌ام و خوشمزه بود، برای تو هم خریدم تا بخوری!» تقصیر خودش بود که مرا خیلی وابسته خودش کرده بود... حتی گردو هم از آنجا برایم خریده بود. 🔷وقتی هم مأموریت می‌رفت اگر آنجا به او خوردنی می‌دادند، خوردنی‌ها را با خودش می‌آورد. این درحالی بود که همیشه در خانه میوه، تنقلات و آجیل داشتیم. ❤️ثانیه‌های انتظار 🔷وقتی از اولین سفر سوریه برگشت 14 شهریور بود. حدود 12:30 بامداد از مهرآباد تماس گرفت که به تهران رسیده است. نگفته بود که چه زمانی برمی‌گردد.خانه مادرم بودم. پدر، مادر و خواهرهایم را از خواب بیدار کردم و به آنها گفتم امینم آمد ! همه از خواب بیدار شدند و منتظر امین نشستند. حدود ساعت 3-2 امین رسید. تمام این فاصله را دائماً پیامک می‌دادم و می‌گفتم «کی می‌رسی؟» آخرین پیام‌ها گفتم «امین دیگر خسته شدم 5 دقیقه دیگر خانه باش! دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.» http://eitaa.com/bachehshei
◾️سالروز شهادت جواد الائمه (علیه السلام) بر تمام محبان اهلبیت تسلیت باد! http://eitaa.com/bachehshei