eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
دُنیا ࢪا •|🌍|• دیدَند ولے ♥️ ࢪر و ح‌شاݩ بزرگ ٺر از دُنیا بود 💫 ❥ خُـدا بہ فـَرمود : °•بیاوریدشــ∞ـاݩ ؛ ↜ایݩها سَهـ🍃ـݦِشاݩ پـرواز اسٺ •{}• 🌙 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/bachehshei
❣ 🌾روزی می شَوَد 🌼مَجذوبِ نورِ تـ✨ـو 🌾روزی خَبرها می شَوَد 🌼شَرحِ تو...!😍 🌸🍃 🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
آسمان سوخت، زمین سوخت و باران نگرفت زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت...😞 دلتنگ_بهترین_پدر💔 http://eitaa.com/bachehshei
خاطرات شهیدحاج قاسم سلیمانی🌷 ماه رمضان سفره افطاری حال وهوای خودش را دارد اما برای خانواده های عجیب ترین بغض ها را خانواده پنج نفره اسماعیل بعد از شهادتش ، چهار نفره می نشستند دور سفره ، بدون بابا! اما یک شب از این ماه متفاوت بود ، با بقیه ؛ با خانواده های مهمان حاج قاسم شدند. حاجی خودش کنار تک تک خانواده ها می رفت واحوال می پرسید : _حسین جان خوبه؟ فاطمه خانوم ، زینب جان ! اسم بچه ها یادش بود. وقتی تشکر همسر را از دعوت شنید گفت: _شما هم دعوت کنید ما می آییم! حسین آقا زنگ بزند من می آیم ! همسر متعجب پرسید: _واقعا می آیید؟ _بله اگر حسین جان زنگ بزنند ، من می آیم! واقعا هم حسین زنگ زد، یکی ، دوبار ؛ اما حاجی ایران🇮🇷 نبود. تااین که یک روز تلفن☎️ خانه زنگ خورد. _ سلام رساندند و گفتند برای ناهار به منزل شما می آیم. خانه و اهلش به شور افتادند. دوباره تلفن زنگ خورد : _مهمان شما فقط است. برای بیشتر از یک نفر تهیه نبینید. حاجی قاسم گفتند ناهار ساده باشد. یک نهار شمالی ، یک خانواده خوشحال . سه فرزند شهید ، یک بانوی شهید پرور و یک بی نظیر. حاجی تنها آمد. بدون محافظ . با بچه ها گرم گرفت ؛ خاطره ها داشت از پدرشان . از یاری رساندن به کودکان ترسیده و زن های بی پناه . از زیرورو کردن مکان ها برای یافتن غذا و نفت برای نجات جان کوچک و‌ بزرگ سوریه! حاجی همراه بچه ها بغض می کرد و می خندید. 🔺ادامه دارد.... 📚منبع: کتاب "حاج قاسم" http://eitaa.com/bachehshei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷حاج قاسم🌷 در نگاه دوم: 🌸انقلاب🌸 🔷پسر صاحب هتل موجب آشنایی او با امام خمینی(ره) شد و همین باعث شد تا پایش به تظاهرات قبل از انقلاب در کرمان باز شود. جلسات قرآن شیخ مهدی رکابی در تکیه فاطمیه کرمان هم در شکل گیری روحیه مبارزاتی او بی‌تأثیر نبود. بعد از آن نماز جماعت های مسجد جامع کرمان را از دست نمی‌داد و پای ثابت صحبت ها و سخنرانی های آیت الله صالحی حجت‌الاسلام حقیقی و آیت الله روحانی شد. سال ۵۶ به صورت قراردادی در سازمان آب استخدام شد. اما چند ماه مانده به انقلاب شد یکی از کارمندان اعتصابی این سازمان. بادوستانش تک اتاقی را که اجاره کرده بودند عوض کردند ساکن خانه ای در خیابان شریعتی شدند تا خانه جدیدشان بشود مرکزی برای فعالیت‌های انقلابی. او در واقعه ی آتش گرفتن مسجد جامع کرمان حضور داشت. از دست کو لی ها، کتک خورد، حتی در پایین آوردن مجسمه شاه یکی از افراد اصلی بود و در حمله به مقر شهربانی، یک قبضه کلت رولور غنیمت گرفت که تا زمان شهادتش آن را نگه داشته بود. 🔶ورود به سپاه🔶 🔷از تابستان ۵۸ با سپاه همکاری داشت. اما از مرداد ۵۹ به طور رسمی به عضویت سپاه در آمد. یک سال قبلش با خانم نامجو که از خانواده‌های متدین کرمان بود عقد کرد. اولین مأموریت شغلی اش شد محافظت از فرودگاه کرمان که بیشتر از یک ماه طول نکشید. آنقدر قوی و با استعداد عمل کرد او را به عنوان مربی، برای آموزش بسیجیان به پادگان قدس فراخوان کردند. http://eitaa.com/bachehshei
بــے تــو ، گــاهے براے خــنــده دلــمــان تــنــگ مــیــ‌شــود ...😔 🌸 http://eitaa.com/bachehshei
🌹سردار قاسم سلیمانی در بخشی از کتاب عملیات طریق القدس به روایت حوادث آزادسازی بستان در آذرماه سال 61 و چگونگی مجروحیت خود و چند تن دیگر از رزمندگان می‌پردازد که به شرح ذیل است: ✍هم‌زمان با مقاومت دشمن و عدم توفیق نیروهای اهواز در شکستن خط (وقتی) که بنا شد ما وارد عمل شویم، بچه‌ها به دلیل آتش شدید دشمن زمین‌گیر شده بودند و هر لحظه به تعداد شهدا و مجروحان اضافه می‌شد. در این لحظه من به راننده نفربر گفتم که از خط عبور کند. راننده تردید داشت. با او با تحکم برخورد کردم. او به سمت خط دشمن که سقوط نکرده بود راه افتاد. نفربر به موازات بچه‌ها در دشت می‌رفت. با حرکت نفربر که اولین وسیله‌ای بود که (با وجود اینکه) هنوز خط شکسته نشده بود از خاکریز عبور کرد و با صدای آن دشمن آتش‌ها را متوجه نفربر کرد. من به گروهان حمید چریک رسیدم که پشت سیم‌خاردار دشمن و گروهان اول خط‌شکن ما بود. نفربر روی مین رفت و شنی‌های آن پاره شد و از حرکت افتاد. من با بی‌سیمچی‌هایم پیاده شدیم. تقریباً صد متر در دشت به سمت بچه‌ها رفتم تیربارها امان نمی‌داد. فرصت خوابیدن نبود. می‌دویدم. ابری بودن هوا بر تاریکی آن افزوده بود و فقط در نور تیربارها و منورها برای لحظاتی می‌توانستم ببینم. در همین لحظه، یک گلولة خمپاره کنارم منفجر شد. من افتادم. این دقیقاً چسبیده به سیم‌خاردار دشمن بود. اساساً فاصلة خط ما با دشمن هفتصد متر تا یک کیلومتر بود و سیم‌خاردار در صد متری خاکریز دشمن قرار داشت. با انفجار خمپاره من پرت شدم. اول متوجه نبودم از چه ناحیه‌ای زخمی شده‌ام. قدری احساس خنکی در ناحیة شکم داشتم. بلند شدم. دوباره افتادم. تاریک بود. فقط بچه‌ها را در کانال می‌دیدم و بی‌سیم‌چی‌هایم معلوم نبودند. گفتنی است سردار سلیمانی در همین عملیات بر اثر انفجار گلولة خمپاره از ناحیة دست و شکم به‌شدت صدمه دید. http://eitaa.com/bachehshei
🔴 گویا نفتکش‌های ایرانی کار خود را کردند 🔸 توجه کردید این ایران و جمهوری اسلامی بود که ترامپ رو وادار به واکنش کرد نه قدرت کشورهای چپ و سوسیالیستی! به دوران سلام کنید 😊 http://eitaa.com/bachehshei
💐روز دختر بر همه دُردانه های ایران عزیز مبارک💐 «دختر ایرانی» نه در تعریف شرقی باید دچار روزمرگی بی سرانجام شود و نه در تعبیر غربی صرفا ابزار باشد. الگوی مطلوب دختران سرزمینم، دختران «تاثیرگذار»، «عفیف» و «شریف» است که عزت نفس دارند و میدانند باید نقطه کانونی تحولات جامعه باشند. معصومه نصیری http://eitaa.com/bachehshei
✍یادمان باشد..... چشمان دختران کوچک زیادی به در مانده تا پدرشان به آنها تبریک روز دختر را بگوید اما پدرشان رفته برای امنیت ما جان داده است... ! ❤️ http://eitaa.com/bachehshei
❣ 🌼کاش برسد 🌿بنده به زنجیر کند 🕊ما همه را در ره خود پیر کند 🌼کاش چشم 🌿به دل♥️ ما افتد 🕊با به دل غمزده تاثیر کند 🌸🍃 🌹🍃 http://eitaa.com/bachehshei