وقتی وطن
به خون خودش #تشنه می شود
عشق است
اگر نصیب رگم ، #دشنه می شود
خون #مرا بریز به رگهای میهنم
هرگز به حرمت وطنم دم نمی زنم...
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#شهدا
گاهے
تمام خواهش های دنیا
خلاصہ میشود در دو کلمہ:
اے شهـــــید من❤️ ...
مرا دریـــــاب ...
#شهید_حسین_مشتاقی
@sangarshohada 🕊🕊
السلام ایهاالشهید✋
ای شهید کمے عاشقے یادمان بدهید...
شنیده ام براے شهادت شرط اول عشق است...❤️
عشق بہ معبود...
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :9⃣6⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 70
ـ منم دارم میرم تبریز. تسویه کردم!
ـ حالا بیا بریم این عملیات رو هم ببین و برو.
چند دقیقه بعد دوباره برگشتم از مسئول تسلیحات که از نیروهای تبریز بود اسلحه و نارنجک گرفتم و سوار ماشین شدم.
سدی در مهاباد بود که پارکی به نام اشرف کنار آن احداث شده بود. نزدیک پارک اشرف روستایی بود که تا آن روز پاکسازی اش به ثمر نرسیده بود. موقعیتش طوری بود که تصرفش به راحتی ممکن نبود. شب قبل طبق طرح آقای حداد، دِه به محاصره نیروهای سپاه درآمده بود و صبح گروه ضربت را به منطقه فرا خوانده بودند تا کار درگیری در آن روستا یکسره شود.
این بار یک راننده مراغه ای همراه ما بود و فندرسکی توپ میزد. شانزده گلولۀ توپ همراه مان بود. هنوز به محل مورد نظر نرسیده بودیم اما حال غریبی داشتم. نیروها قبل از ما درگیر شده بودند و سروصدای تیراندازی را میشنیدیم. روی یکی از تپه ها بولدوزر خاکریز زده بود و وقتی ماشین بالای خاکریز رفت بوی بنزین مشامم را پر کرد. نمیدانستم در سربالایی اگر ماشینهای شهباز باکشان پر باشد بنزینشان سرریز میشود. به فندرسکی گفتم: «بوی بنزین میاد... نکنه دموکراتها طوریشون نشه اما ماشین ما آتیش بگیره!؟...»
ـ نترس! چیزی نمیشه. کمی بالاتر بریم درست میشه.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :0⃣7⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 71
بالای تپه رسیدیم و آماده شلیک شدیم. از آن بالا به خوبی میدیدیم که دموکراتها با ماشین نیرو می آوردند و نیروها را به سرعت پیاده کرده و برمی گشتند. 106 را آماده کردیم و فندرسکی دو سه تا زد. انفجار یکی از ماشینهای پر از نیرو را خودم دیدم. انصافاً خیلی دقیق میزد. مدتها بود با همان 106 کار میکرد و کاملاً به کارش وارد بود. ما هم در آن مدت با کار او آشنا شده بودیم؛ یک کالیبر روی توپ 106 بود که گلوله هایش رسام بودند. به خاطر به هدر نرفتن گلوله های توپ 106، هدف کالیبر را با هدف توپ یکی کرده و اول با کالیبر شلیک میکردند. اگر هدفگیری کالیبر درست بود بلافاصله توپ را شلیک میکردند. بعد از شلیک شش هفت گلوله، لوله توپ داغ میشد و باید از آن پس با فاصله چهار پنج دقیقه گلوله های بعدی را شلیک میکردیم. در فاصله چند دقیقه ای که منتظر بودیم لوله توپ کمی سرد شود یکدفعه حالم عوض شد، به فندرسکی گفتم: «حالا میبینی! من همین جا زخمی میشم!»
ـ چرا؟!
ـ آخه تسویه حساب کردم تا بالاخره به جنوب برم. من شانس ندارم. تا حالا تو کردستان زخم جدی ندیدم اما الان مثل اینکه میخواد اتفاقی بیفته...
فندرسکی حرفم را برید: «مگه دیوونه شدی... نفوس بد نزن!» اما من حس بدی داشتم. توپ دیگری شلیک شد و من به فندرسکی گفتم: «پونصد تومن پول توی جیبم دارم. بیا اینو بگیر لااقل این بمونه!...» حرف من فندرسکی را عصبی کرده بود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#هشتاد_ششمین
#خــتـــمــ_قــرانــ_شــهدا
لــطــفــا جــزهاے انــتــخــابــیــ
خــود را بــه اے دے زیــر بــفــرســتــیــد..
@FF8141
📿9📿11📿
وتــعــداد صــلــوات هاے خــود را اعــلــام ڪــنــیــد تــا ڪــنــونــ
صــلــوات خــتــم شــده⇩⇩⇩@
( #s767_710)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#جنگ_با_تفنگهای_شکستہ
📝ما افسران جنگ نرم نہ، سربازانی تفنگ شکستہایم؛ داوطلب و بی پشتوانہ. بہ میدان آمدیم چون دیدیم این میدان عرصہی بزم ضدانقلاب شده و کسی جز بہ زبان "فیلتر" کاری نمیکند. دنیای مجازی برای ما عرصہی تفریح نیست. مثل خیلی از مقامات برایمان عرصہی جمع آوری رای و اداهای روشنفکری هم نیست. ما آمدیم کہ جنگ یک سویہ نباشد؛ کہ مغلوبه نباشد؛ کہ نگویند انقلاب اسلامی حرفی نداشت بزند.
♦️این سو از مسئولین کسی پشتمان نبود و نیست؛ آن سو در خط مقابل، هزار و یک تهمت روبرویمان بود و هست... این سو هنوز در پیچ و خم رسانہ و مدیریت افکار عمومی و جنگ روانی مانده؛ شبکہ های اجتماعی کہ بماند! آنسو خدایگان جنگ روانی و نفوذ در افکار عمومی مقابلمان صف کشیدند...
♦️نہ کسی دستمان را گرفت، نہ کسی سلاممان را علیک گفت. همہشان فقط از فساد و ابتذال و دروغ و شبکہهای پیچ در پیچ صهیونیست و مجاهدین و سلطنتطلب و چہ و چہ در نت گفتند، کسی ما را نمیدید...
♦️ما همچنان ایستادهایم؛ از دایال آپ بہ مودم و وایرلس؛ از وای فای بہ اینترنتهای کذاییِ فورجی. هر چندسال باروبندیلِ جنگ نرممان را روی دوش میگذاریم، از این وبلاگ بہ آن وبلاگ، از گوگل ریدر بہ گوگل پلاس، از فیسبوک بہ توییتر، از واتساپ و وایبر بہ تلگرام، از تلگرام بہ سروش و بلہ و ایتا و آی گپ و پراکنده در هزار و یک جا! از کامپیوتر و لب تاب تا تبلت و گوشی؛ و وسط این همہ کوچ فکر میکنیم این همہ تصمیمگیرانِ پرتعداد فضای مجازی را چرا در فضای مجازی نمیبینیم و اصلاً چند نفرشان بلدند حداقل یک ایمیل و اکانت در شبکہای اجتماعی برای خودشان بسازنند!
♦️ما همچنان ایستادهایم؛ روضہ نخواندم کہ بگویم میرویم؛ درددل کردم کہ جماعت پر تعدادِ تصمیمگیران پیرامون فضای مجازی، در وزارت ارتباطات، وزارت اطلاعات، شورای عالی امنیت ملی، سپاه، دادستانی، دادسرای فرهنگ و رسانہ، شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارشاد و شورای فیلترینگ یا بہ قول خودشان کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانہ! بدانند حواسمان هست چہ افتضاحی را بہ نام مدیریت فضای مجازی درست کردهاند و حواسمان هست چقدر دیکتہ ی نانوشتہی پرغلط دارند و چہ بودجہها میلیارد میلیارد دور ریختهاند. بہ وقت فخرفروشی، ما را افسران جنگ نرم میگویند؛ بہ وقت جنگ اما سربازان داوطلبی هستیم کہ تفنگمان نمیدهند و آنچہ را هم داریم، میشکنند.
♦️ما همچنان ایستادهایم؛ اما همیشہ نہ همینقدر ساکت. برای همین است کہ این نوشتار حتماً ناتمام است...
#پی_نوشت
این نوشتار قرار بود نوشتارِ آغاز باشد در سروش و بلہ وایتا؛ درددل شد از حرفهایی کہ نگفتہایم. شاید این آغازِ حرفهایی باشد کہ باید بیشتر بزنیم...
🕊کانـــــال ســـــنگرشـهدا🕊
http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
هدایت شده از مسجد حضرت قائم(عج)
❌کانال انگشتر که زیاده، مهم اینه منحصربه فرد وخاص باشه
مدلایی که تا حالا ندیدی با قیمتای استثنائی
#ارسال_رایگان به تمام کشور🚚
09150099866
http://eitaa.com/joinchat/1504051203C2d813455a5
#شهید_دیالمه
ریشہ همہ اختلافات در عدم اعتقاد بہ #ولایت_فقیہ می دانم. عدم اعتقاد بہ ولایت فقیہ سبب شده است این تصور پیش اید کہ مے شودنوع دیگرے از #رهبرے هم داشت و ....
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍بارالها! در مردن هيچ شك و شبہ اے برايم نيست. ترديدم در چگونہ مردن است. آن مرگے را ڪہ تو دوست دارے خواهانم. آن مرگ چيزے جز شهادت نيست.
#شهید_ابراهیم_اصغرے
📚ڪتاب شناسایے، صفحہ ٧٧
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊