eitaa logo
سنگرشهدا
6.9هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
خنده هاشان خاڪی بــود... گریه هاشان آسمـــــانے... بےریا و خاڪے ڪہ باشـــــی ، آسمــــــــانےها خـاطرخواهت مےشونـد ... #جمع_شهیدانمان_آرزوست #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
عجب خانہ هاے زیبایی بودن خانہ هاے خاڪے شمـا ازهمین خانہ خاکےها افلاکی شدید و تا آسمان پرواز ڪردید و ما دراین خانه هاے چند طبقۂ دنیا اسیر نفس مانده ایم #گاهی_نگاهمان_کنید ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ اوایل زندگی به مدت ۹ ماه در کاشان زندگی کردیم اما به خاطر فشار کاری، نبودن ها، نیامدن ها و دیرآمدن های مصطفی، تصمیم گرفتم که برای زندگی به تهران بیایم. سایت برای مصطفی حکم سنگری داشت که هرگز نباید خالی می ماند. تمام تلاشش هم جهاد فی سبیل الله و رضایت امام خامنه ای بود. شهید در سایت، کوهی از مشکلات را تحمل می کرد و بحق دشمنان هم می دانستند چه کسی را ترور کنند. همسرم اهل منیت و غرور نبود. از آنجایی که مصطفی خیلی مشتاق بود که حضرت آقا را ملاقات کند اما این اتفاق برایش نیفتاد. بعد از شهادتش آقا به منزل ما آمدند. دیدار از خانواده شهدا یکی از ویژگی های امام خامنه ای است. مصطفی خوابی هم درخصوص آقا دیده بودند که من برای آقا تعریف کردم. همسرم خواب دیده بود: «آقای خامنه ای با دست جانبازی شان روی سرش دست می کشند.» وقتی این خواب را برای آقا تعریف کردم ایشان فرمودند: «چه دل روشنی داشته این پسر.» خیلی چهره آقا برافروخته شد. همسرم ثابت کرد برای رفع نیازهای کشور باید از جان گذشت.  پسرم مصطفی احترام به بزرگترهایش را همیشه حفظ می‌کرد و یکی از خصوصیات اخلاقی‌اش این بود که در مقابل دوستان و خانواده بسیار با محبت عمل می‌کرد و در برابر دشمنان محکم و جدی بود. راوی :مادر و همسرگرامی شهید🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 لحظہ وداع شهید مدافع حرم، مرادی سیاهکالی از زبان همسرش کہ مورد اشاره رهبرانقلاب قرار گرفت. فیلم کامل گفتگو yon.ir/aGnfX @sangarshohada 🕊🕊
یڪ عمر اسیر پیله ے تن افسوس ماندن ماندن دوباره ماندن افسوس پروانہ ترین مسافران ملڪوت از خویش گذشتند ولے من افسوس 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
"شهادت" نهايت آمال عارفان حقيقی است و چه کسی "عارف تر" از 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
farhangnews_236692-617333-1475303508.mp3
زمان: حجم: 6.46M
☑️شور_زیبا 🌴تو دل غم مونده ، یه ماتم مونده 🌴که چند شب دیگه تا به محرم مونده😭💔 🎤 رضا_ نریمانی 👌پیشنهاد ویژه 🌷
#السلام_علیڪ_یااباعبدالله بازهم چشم به راهم که مُحرم برسد بوے اسپند عزایش بہ مشامم برسد ڪاش امسال، محرم بہ دعاے زهرا خبرآمدטּ منجے«عج»عالم برسد #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :8⃣6⃣2⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 269 یک ریز صدایم میکرد: «سید... سید... تو رو خدا...» کپ کردم: «باباجان! اینقدر صدام نزن!» ـ سید! زخمی شدی؟! ـ نه! سالمم! ـ من که باورم نمیشه! وقتی به نزدیکی ام رسید با حیرت نگاهم میکرد: «از اون همه گلوله هیچی به تو نخورد! خودت نمیدونی چه صحنه ای بود، داشتی تو آتیش میرفتی...» گفتم: «می بینی که چیزیم نشده! حالا اینجا جدا میشی یا نه؟ برو بذار کارمونو بکنیم...» امیر اصرار داشت دوتایی برویم روی تانکها. درگیری هم شدت گرفته بود. اولین تانک را بابا زد. سروصدای بچه ها را می شنیدم: «ایناهاش اینو بزن...» ـ آر.پی.جیزن!... اون یکی رو بزن... بابا با شجاعت تمام اولین تانک را به آتش کشیده بود اما وقتی میخواست روی تانک دیگری برود و نارنجک بیندازد با گلوله های یک تانک دیگر به شهادت رسید! بچه ها عاشقانه می جنگیدند و مظلومانه به خاک می افتادند. همه مشغول بودیم و گلوله های تیربار اینجا به دردم میخورد. تانکها در منطقه مانور می دادند، صدای غرش موتورهایشان و گرد و خاکی که راه انداخته بودند بر سروصدای گلوله های تیربار و توپ که از هر سو بر منطقه میبارید، اضافه شده بود. بچه ها در دشت پراکنده بودند و تقریباً ارتباطی بینمان نبود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :9⃣6⃣2⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 270 گاه منهدم شدن تانکی و گاه افتادن شهیدی حواسم را جلب میکرد. بیش از 20 تانک تا آن لحظه منهدم شده بود و این کار حیرت آور بود، چون ما حدود یک کیلومتر قبل از رسیدن به تانکها در مقابل دیدگانشان دویده بودیم... من در آن معرکه هیچکس را ندیدم که به خاطر شدت آتش زمینگیر شده باشد، با جانفشانی بچه ها توانستیم آرایش آنها را به هم بریزیم و با انهدام تعدادی از تانکها به هدفمان برسیم. قرار بود هر چه میتوانیم از تانکها منهدم کنیم. نزدیک صبح کار به جایی رسید که تانکها شروع به پاتک کردند. شب ما از وسط به دل تانکها زده بودیم و حالا تعدادی از آنها جدا شده و قصد داشتند به طرف خط گردان ما ـ که در حقیقت خط لشکر نجف بود ـ بروند. تعداد دیگری از تانکها هم قصد داشتند از پشت سر ما را قیچی کنند. ما به وضوح حرکت تانکها را میدیدیم و متوجه منظورشان شده بودیم. تعدادی از بچه ها شهید یا مجروح شده بودند. در آن شرایط هیچکس نمی توانست به مجروحان کمکی بکند و آنها همچنان بر زمین افتاده بودند. چند نفر هم آنقدر جلو رفته بودند که توسط عراقیها اسیر شده بودند. ما هنوز نمی دانستیم آقا مصطفی پیشقدم و عده ای دیگر بعد از انهدام تعدادی از تانکها به خاکریزی که از آنجا حرکت کرده بودیم، برگشته اند. نیروها در منطقه پخش شده بودند و با هم ارتباط نداشتیم. من و حدود دوازده نفر در آن شرایط نزدیک هم بودیم که «علی اکبر بافنده» و امیر مارالباش را در آن جمع به خوبی به یاد دارم. کنار هم در جایی به عمق یک متر که شبیه کانال آبیاری بود، جمع شدیم. زمین کانال خشکیده و ترک خورده بود. سه قبضه آر.پی.جی داشتیم، یک تیربار و چند کلاش. برای هر آر.پی.جی هم سه گلوله داشتیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷21🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے 69 🍃🌸ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی🌸🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊