eitaa logo
سنگرشهدا
7هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
#جامانده نه #پلاک شناسایی دارم.. نه #رمز شب را می دانم.. نه #راه برگشت را می شناسم آواره میان #گناهان مانده ام #شهدا اگر به داد نرسید ازدست رفته ام...... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣8⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده رفتارهاي غير انساني در اردوگاهها روز اول يك سروان عراقي وارد آسايشگاه شد و ضمن معرفي خود، گفت: «شما از حالا اسيران جنگي ما هستيد و انتظار است با عراقيها همكاري كنيد. وضعيت شما بهتر خواهد شد. لباس، غذا و امكانات ديگر داده خواهد شد و اگر كسي قصد آشوب يا فرار داشته باشد، كشته خواهد شد.» در همان موقع نيز تعداد زيادي از نفربرها كه مجهز به تيربار و نورافكن بودند، اطراف اردوگاه مستقر شدند و تا لحظة آخر تبادل اسرا در همان محل براي مقابله با شورشهاي احتمالي و ممانعت از فرار اسرا باقي ماندند. آنها دستورات و مقررات داخل اردوگاه را به وسيلة عرب زبانان ايراني براي ما بازگو كردند و گفتند: «هر موقع در باز شد، بايد همه به صورت پنج نفر، پنج نفر، سرها پايين، دست روي سر و به صورت دو زانو نشسته قرار بگيريم.» ارشدي از اسرا هم براي آسايشگاه انتخاب كردند و از هر آسايشگاه يك نفر عرب زبان به عنوان مترجم نيز انتخاب شد. قرار شده بود ساعت 00:10 به محوطه برويم و ساعت چهار بعد از ظهر با آمار كامل به آسايشگاه برگرديم. همواره گرفتن آمار حين خروج و ورود به آسايشگاهها وجود داشت. همه بايد در محوطه قدم ميزدند. نشستن، صحبت كردن و راه رفتن دو نفري ممنوع بود و در صورت مشاهده، با كابل تنبيه ميشديم. آسايشگاهها هر روز تفتيش ميشد. همراه داشتن راديو، سيم، ميخ، چاقو و مدارك، عكس، خودكار، مداد، كاغذ و هر چيز ديگري ممنوع بود. همگي فقط لباسي براي پوشش داشتيم. سلولهاي انفرادي به ابعاد حدود 60سانتيمتر با دري آهنين شبيه لانة سگ درست كرده بودند و هر كس اعتراض ميكرد و يا مقررات عراقيها را نقض ميكرد، او را با كابل و باتوم ميزدند و داخل آن اتاقك ميكردند و گاه يادشان ميرفت اسيري در آن محل وجود دارد. گاه هشت ساعت تا يك روز يا بيشتر، فرد را در اين محل قرار ميدادند. اين سلولها در وسط محوطة اردوگاه قرار داشت و به دليل گرماي مستقيم آفتاب، بسيار داغ و سوزنده و در زمستانها به دليل برودت هوا، بسيار سرد و كشنده بود. موقع آزاد شدن از سلول انفرادي، از درد پاها، دستها، گردن و بدن، افراد تا هفته ها توان حركت نداشتند. فرد هر چه در آنجا فرياد ميكشيد و گريه ميكرد، كسي نبود جوابش را بدهد. در ابتدا تا دو روز به هيچكس اجازة خروج از آسايشگاه را نميدادند و گويا از يادها رفته بوديم. هر چه اعتراض ميكرديم، عراقيها از پشت پنجره ميگفتند: «بعداً، بعداً» آسايشگاه تبديل به دستشويي شده بود. هم زندگي ميكرديم و هم رفع حاجت. آنها كاري كرده بودند كه حيا و شرم از بين رفته بود. اسرا با همديگر انس گرفته بودند تا بتوانند در شرايط سخت و غير انساني زندانهاي مخوف عراق، دوام بياورند. همه دريافته بوديم كه در آن مكان بايد همديگر را تحمل كنيم و به درد هم برسيم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت4⃣8⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠⃣8⃣ ✍نویسنده:میکاییل احمدزاده با اعتراض اسرا به فرماندة اردوگاه، قرار شد يك سطل آب براي هر آسايشگاه و براي 16ساعتي كه در داخل بوديم، تهيه كنند. يك سطل زبالة بزرگ هم كه هنوز مقداري زباله داخل آن بود، پر از آب كرده، به آسايشگاه ما آوردند. هر گاه اسرا شلوغ ميكردند و يا اعتراضي داشتند، عراقيها در آب مواد شوينده ميريختند تا همه اسهال بگيرند و مريض شوند و يا جيرة آب را آنقدر كم ميكردند تا همواره درگير خودمان باشيم. مشكل دستشويي را هم اينگونه حل كردند كه روزانه فقط يكبار و بعد از انتظاري سه ساعته در صف، ميتوانستيم از دستشويي استفاده كنيم؛ چون در آسايشگاهها را مي بستند و كسي نميتوانست بيرون برود؛ به همين دليل و براي حل اين مشكل، هر شب براي هر 10نفر، يك حلب روغن پنج كيلويي براي رفع حاجت شبانه و در جلوِ چشمان هم تهيه كردند. براي هر 10نفر هم كه گروه خوانده ميشدند، يك تشت آلومينيومي براي گرفتن و خوردن غذا اختصاص دادند. ساعت 00:10 ،00:14 و 00:16 از هر آسايشگاه، تعداد 16سيني بزرگ براي آوردن غذا از بيرون حاضر ميشدند و ما نوبتي ظرف دستشويي را تخليه و با تشتها غذا ميگرفتيم. براي هر 10نفر در هر وعده، يك ملاقة يك و نيم ليتري عدس ميدادند. ظهرها نيز نيم بيل برنج و نيم ملاقة كوچك آب كلم يا بادمجان سياه به عنوان خورشت ميدادند و شام عبارت بود از 10 تكة كوچك گوشت و نيم ملاقه آب همان گوشت كه داخل آن هيچ چيز ديگري نميريختند. اين گوشتها كه تاريخ توليد آن روي جعبه هايشان نوشته شده بود، به سالهاي حدود 1965 ميلادي برميگشت و سالها در يخچال نگهداري شده بود. بعد از حدود شش ماه، در وعدة صبحانه به ما چاي هم ميدادند كه يك ليوان براي پنج نفر بود و ما هم به نوبت هر پنج روز يك ليوان ميخورديم. روزهاي اول يك عدد نان شبيه نان ساندويچي كوچك به ما ميدادند كه شبها به وسيلة چهار نفر و با پتو از پشت كاميون تخليه و در آسايشگاه پخش ميشد. مقدار سهمية نان بعدها به يك و نيم عدد افزايش يافت.لازم به يادآوري است كه ما اسراي مفقودالاثر بوديم و دولت عراق از سال 1365 ،آمار اسرا را در اختيار صليب سرخ جهاني قرار نداده بود. آنان اين كار را براي تضعيف روحية ايرانيها و فشار بر دولت ايران انجام ميدادند و صليب سرخ فقط به اسراي قبل از 1365 دسترسي داشت كه تا حدودي به وضعيت آنها رسيدگي ميشد. آنان امكان نامه نگاري داشتند و به وضعيت بهداشتي و رفاهي آنان رسيدگي ميشد؛ حتي به شكايت اسرا نيز رسيدگي ميشد. نگهبانان آن اردوگاهها نميتوانستند مانند نگهبانان ما آزادي عمل داشته باشند و بيدليل اسرا را آزار و اذيت كنند. امكانات صوتي و تصويري و نوشت افزار و كلاسهاي آموزشي مانند زبان و غيره براي اسراي ثبت نام شده فراهم بود و به طور نسبي وضعيت زيستي آنان از ما بهتر بود. عراقيها از وضعيت ما سوء استفاده ميكردند و هر چه ميخواستند ميكردند و اگر كسي هم كشته ميشد، عراقيها چندان اهميت نميدادند. در اواخر دوران اسارت به ما لباسهاي زرد رنگي كه با حرف لاتين بزرگ [w.o.p [بر آنها نقش بسته بود ـ براي مشخص شدن زندانيان جنگي ـ دادند. در عراق يك گورستان براي اسراي ايراني در نظر گرفته بودند و آنهايي را كه در اثر كتك، شكنجه، بيماري و سوء تغذيه به شهادت ميرسيدند، غريبانه در آن محل به خاك ميسپردند و مشخصات و محل دفنشان براي ما نامعلوم ميماند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 15 📿 16 📿23 📿24 📿 25 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 422 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_رضا_فرزانه ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
✾ ﷽✾ نَہ یِہ نٰامۍ نَہ نِشونی نَہ یِہ ٺیڪہ اسٺخونے نیسٺ ازش حٺی پلاڪے حٺی یِہ لِبٰاسِ خاڪے #شهیدجاویرالاثر_امیرعلی_محمدیان #صبحتون_شهدایی 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#اربعین مےرسد و دیدہ ی گریان دارم خوف جاماندن ازاین سیل خروشان دارم دوستانم همہ آمادہ رفتن شدہ اند راهیم ڪن بہ ڪراماٺ تو ایمان دارم #یا_عباس🌷 #اللهم_ارزقنا_ڪربلا iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ مرا پشت سر و پهلوی شهید رسول خلیلی که "زیر پای زائرهای رسول" باشم دفن کنید... پ.ن: اوج ڪرامت را ببین ڪہ شهید میخواهد خاڪ پاے رفیق شهیدش باشد. راستے ما ڪہ حتی خاڪ پاے رفیق شدن را هم، بلد نشدیم! iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
هشتمین بنرمون راهی کربلا شد😍😍 💠دوستان شما هم عکس بنرباکوله پشتی هاتون و بفرستید برامون ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
نهمین بنرمون راهی کربلا شد😍😍 💠دوستان شما هم عکس بنرباکوله پشتی هاتون و بفرستید برامون ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
دهمین بنرمون راهی کربلا شد😍😍 💠دوستان شما هم عکس بنرباکوله پشتی هاتون و بفرستید برامون ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
یازدهمین بنرمون راهی کربلا شد😍😍 💠دوستان شما هم عکس بنرباکوله پشتی هاتون و بفرستید برامون ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊