جایی به عنوان لازم بود... ۲۵۰_ساله جلوی خانه ابی ایّوب انصاری، زمینِ افتاده ای بود. پیغمبر فرمود؛ این زمین مال کیست؟ گفتند متعلّق به دو بچّه یتیم است. پول از کیسه ی خود داد و آن زمین را خرید. بعد فرمود در این زمین مسجد می سازیم؛ یعنی یک مرکز یعنی مرکز تجمع مردم. زمین مسجد را از کسی نخواست و طلب بخشیدگی نکرد؛ آن را با پول خود خرید. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۱ @t_manzome_f_r