خاطرات (شهید حاج قاسم سلیمانی)🌷 🔸راوی:مهدی الدّراجی من و ابومهدی المهندس و حاج قاسم در فلوجه بودیم. از خط اصلی دور بودیم ولی آتش تا مقرمان جلو می آمد. دیوار محوطه مقر ، شکاف بزرگی برداشته بود. حاج قاسم توی محوطه ایستاده بود که نگاهم روی شکاف دیوار قفل شد. ناخودآگاه با تنم شکاف دیوار را پوشاندم ، می ترسیدم گزندی به حاج قاسم برسد. برگشت و مرا دید. جلو آمد ، صورتم را نوازش کرد و گفت: از ما گذشت، تو مواظب خودت باش! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman