#زندگی
#قصه_شیربن
☑️ دوستم موعد اجاره خانهاش سر رسیده بود. صاحبخانهاش با لحن خیلی بدی گفته بود «شما باید بلند شید، فکر نکنم وسعتون دیگه برسه به اجاره این خونه».
هفتصد پیش داشتند و پنج میلیون کرایه. داشتند دنبال خانه میگشتند که خدا خواست و باغچهشان فروش رفت.
دنبال خانهای شیک و تمیز میگشتند که مشخصات خانه نوساز و سهخوابهای را در یک منطقه خوب گرفتند. خوشحال رفتند برای قرارداد و قولنامه.
حالا حدس بزنید مالک کی بود؟
همان صاحبخانهای که دوستم مستأجرش بود، آپارتمانی هم جای دیگر ساخته بود و بدهکار شده بود و قصد فروش داشت.
و حالا دوستم که توان اجاره نداشت، خانه بزرگتر و بهتر او را میخرید.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐
shamiim.ir
🆔
@Shamimeashena