🔻نان‌ونمک‌فروشان (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #بیدهای_بی_مجنون سرودۀ حجت‌الاسلام #محمدحسین_انصاری_نژاد به‌روز می‌کنیم. گفتنی‌ست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است) ▪️حاتم شدند این‌جا نان‌ونمک‌فروشان کج می‌شود ترازو دست محک‌فروشان گفتند بین ویلا، ازچاه و آه مولا کی داغ لاله دارند، باغِ‌فدک‌فروشان لب تشنۀ فرات‌اند، این قاصدان کوفی ظهر عطش کجایند، آبِ‌خنک‌فروشان با یک نظر هلاک‌اند، از عشوۀ زلیخا این شارحان یوسف، این «هیت لک» فروشان! ساییده‌اند کشک، این عین‌الیقین‌سرایان تا تخته است چندی دکان شک‌فروشان بستند چشم ما را این کودکان دیروز در چرخش‌اند دائم، چرخ‌و‌فلک‌فروشان پلکم پریده اما از میهمان خبر نیست مهمان‌کش‌اند هرچند این قاصدک‌فروشان هان نشنوید از نی، یک امشب ای شبانان وقتی شریک گرگ‌اند این نی‌لبک‌فروشان درسنگ آسیا هم، دزدانه دست بردند آجرشده‌ست نان‌ها، داد از الک‌فروشان بیش از همیشه گرم است بازار کم‌فروشی خون‌ها به شیشه کردند، این کمترک فروشان! درکعبه بت تراش‌اند،این مومنان کافر درآسمان خراش‌اند، بالِ ملک‌فروشان بر لعبتان خونریز، پیرایه‌ها که بستند یک روز می‌شود باز مشت بزک‌فروشان تحت حمایت عشق، دور از شیوخ شهریم بی‌رنگ شد حنای تحت‌الحنک‌فروشان ☑️ @ShahrestanAdab