🔻بیست (پروندۀ #شعر_پاییزی سایت شهرستان ادب را با شعری از آقای #حسین_تولایی درحال و هوای روزهای مدرسه به‌روز می‌کنیم و شما را به خواندن این شعر زیبا دعوت می کنیم) ▪️آن نهایت غرور مدرسه افتخار بچه‌ها پادشاه سرزمین نمره‌ها سایه‌ای كه هیچ‌وقت روی كارنامه‌ام نمی‌نشست من رفوزه می‌شدم جای من به اصطلاح گوشه‌ی سیاه كوزه‌ها البته جای دنج و ساكتی‌ست خلوتی برای شعر و شاعری دور از سر و صدای هر چه بیست بگذریم كارنامه‌ام همیشه گند بود گوش من پر از صدای سرزنش ـ دور درس و مدرسه از این به بعد خط بكش! ـ كو كجاست آن كتاب و كیف و دفترت؟ خاك بر سرت! تنبل كلاس! عاقبت هیچ‌كاره هم نمی‌شوی حیف آن لباس! گاه هم صدای پند بود در خیال من ولی ۸ ارتفاع كارنامه‌ام قله بود ۵ خنده‌دار و چاق و چله بود ۲ شبیه ۳ پله‌پله بود ۷ من دو بال داشت آرزوی پر كشیدنی محال داشت ۱ درخت بود گرچه باورش برای همكلاس‌ها یا معلمم همیشه سخت بود واقعا ۴ و ۶ دو جوجه نیستند؟ جوجه‌هایی كه هر دو باز آن نوک طلایشان توی كارنامه‌ای كه هست چند دانه -۰- هم برایشان در كلاس پشت نیمكت كه نه روی پاره‌ای از ابر می‌نشستم و شعر می‌نوشتم و باد هم به جای من نمی‌رسید از تمام درس‌ها تک به تک نمره‌های بد نمره‌های تک گاه صفر می‌گرفتم و هیچ كس ولی به لحظه‌های من نمی‌رسید #ادبیات_کودک_و_نوجوان ☑️ @ShahrestanAdab