🔻 نماز (بازخوانی شعری برجسته از #مهدی_اخوان_ثالث در نودمین زادروزش) ▪️ باغ بود و درّه، چشم‌اندازِ پر مهتاب ذات‌ها با سایه‌های خود هم‌اندازه خیره در آفاق و اسرار عزیز شب، چشم من بیدار و چشم عالمی در خواب نه صدایی جز صدای رازهای شب، و آب و نرمای نسیم و جیرجیرک‌ها، پاسداران حریم خفتگان باغ، و صدای حیرت بیدار من (من مست بودم، مست) خاستم از جا سوی جو رفتم، چه می‌آمد آب! یا نه، چه می‌رفت، هم زانسان‌که حافظ گفت: عمر تو با گروهی شرم و بی‌خویشی وضو کردم مست بودم، مست سرنشناس، پانشناس، امّا لحظۀ پاک و عزیزی بود برگکی کندم از نهال گردوی نزدیک؛ و نگاهم رفته تا بس دور، شبنم‌آجین سبزفرشِ باغ هم گسترده سجّاده قبله، گو هر سو که خواهی باش با تو دارد گفت‌وگو شوریدۀ مستی: _ مستم و دانم که هستم؛ ای همه هستی ز تو، آیا تو هم هستی؟ ☑️ @ShahrestanAdab