شهرستان ادب
🔻قربون شکل ماه هرچی مرده (در پی درگذشت ، شاعر و طنزپرداز مطرح، به بازخوانی بخش‌هایی از مثنوی معروفی از او می‌پردازیم؛ این مثنوی از آثار شاخص زرویی است که در این مطلب تنها ابیاتی از آن را گزیده و در اختیار شما خوانندگان قرار داده‌ایم) ▪️ای جماعت! چطوره حالات‌تون؟ قربون اون فهم و کمالات‌تون تا که میفته دندونای شیری روی سرت می‌شینه برف پیری کمیسیون مرگ می‌شه تشکیل درو می‌شن بزرگترای فامیل از جمع بچه‌ها، بیرون باید رفت مجلس ختم این و اون باید رفت یه دفعه، همکلاسی‌ها پیر می‌شن همبازی‌ها پیر و زمین‌گیر می‌شن چطور شد؟ تموم شد، کجا رفت؟ مثل پرنده پر زد و هوا رفت سرزده آفتاب از پشت بوم ما موندیم و یه قصه ناتموم قربون دوره‌ای که خوش‌بینی بود تار سبیل‌ها چک تضمینی بود مردای ناب و اهل دل نداره شهری که بوی کاهگل نداره بوی خوش کباب و نون سنگک عطر اقاقیا و یاس و پیچک بوی سلام گرم مرد خونه تو حوض خونه، رقص هندوونه بوی خوش کتاب‌های کاهی تو امتحان کتبی و شفاهی قدم زدن تو مرز خواب و رؤیا خدا، خدا، خدا، خدا، خدایا! شهر بدون مرد، شهر درده قربون شکل ماه هرچی مرده قربون اون مردای دل‌شکسته قربون اون دستای پینه‌بسته مردای ده، مردای کاه و گندم مردای ده، مردای خوان هشتم مردای پشت کوه، مثل خورشید تودلشون هزار جام جمشید مردای سوخته زیر هرم آفتاب مردای ناب و کم‌نظیر و کم‌یاب کیسه چپق‌ها به پرشالشون لشکر بچه‌ها به دنبالشون بیل و کلنگشون همیشه براق قلیونشون به راه، دماغشون چاق صبح سحر پا می‌شن از رختخواب یکسره روپان تا غروب آفتاب چارتای رستمن به قدوقامت هیکلشون توپ، تنشون سلامت نبوده غیرگرده گلاشون غبار اگر نشسته روکلاشون کلامشون دعا، دعاشون روا سلام و نون و عشقشون بی‌ریا ☑️ @ShahrestanAdab