تلاش کرد نیفتد ولی ز پا افتاد
شبیه مادر خود بین کوچهها افتاد
چه خوب شد که مسیر عبور خلوت بود
کسی ندید که آقای ما کجا افتاد
شبیه چادر خاکی، عبا شده خاکی
به پای خویش نیفتاد بی هوا افتاد
عبای روی سرش دور زانویش پیچید
براش روضه کوچه چه خوب جا افتاد
میان حجره در بسته دست و پا میزد
چه آتشی به دل حضرت رضا افتاد
کسی مزاحم جان دادن امام نشد
به یاد چکمه و گودال کربلا افتاد
میان آن همه قاتل یکی جلو آمد
به ضرب نیزه او شاه از صدا افتاد
کنار گودی گودال مادرش میدید
محاسن پسرش دست بیحیا افتاد
صلیاللهعلیکیاشمسالشموسیاغریبطوس🖤