📢 روایت‌های زنانه از قلب ایران 💗 ایرانی کم نمیاره 👈جنس لبخند آقاجواد 🖼تک‌نگاری‌هایی به قلم زنان ایرانی از روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر رژیم صهیونی در خرداد و تیر ۱۴۰۴ 📝 مولود توکلی 🔹️ خبر را که خواندم، نگاهم افتاد به چهره‌‌‌اش. آقاجواد ایستاده بود با روپوشی سفید، لبخندی بر لب و دستی تکیه‌داده‌ به دیوار. انگار که بعد از انجام ماموریتی، خیالش تخت شده و نفس عمیقی کشیده. چشم‌هایم را بستم و چند دقیقه قبل از حمله را مجسم کردم. آقاجواد تا پیغام اپراتور را دریافت کرده، از پلکان آمبولانس بالا رفته، سوییچ را چرخانده و در خیابان‌های نجف‌آباد، راهی برای عبور سریع‌تر پیدا کرده. در آینه کوچک ماشین، نیم‌نگاهی به خودش انداخته و لبخند زده، از جنس همان لبخند توی عکس. حتما خوشحال بوده که به وسوسه بعضی از اطرافیان برای گرفتن مرخصی در این ایام توجه نکرده. پا را روی پدال گاز گذاشته، بیمار و همراهش را سوار کرده و نفس راحتی کشیده، از جنس همان نفس عمیق توی عکس. بعد آژیر را روشن کرده و راه افتاده. نزدیکی‌های بیمارستان، آمبولانس لرزیده و آتش روی تن او و مسافرانش شعله کشیده . آقاجواد حتما دلش می‌خواسته باز با لبخندی بر لب و دستی تکیه‌داده به دیوار بایستد و نفس عمیق بکشد، حتما اهل جا زدن نبوده؛ همان چیزی که پهباد اسرائیلی از آن سخت می‌ترسیده. 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید و پادپخش را بشنوید. 🖼روزنامه 📲 @sedaye_iran_newspaper