🔻 مرحوم ملا حسینقلی همدانی رضوان الله علیه مورد نظر امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده است. ایشان مدّتی در همدان کشاورزی می‏کردند. یکی از خان‌های همدان، با ایشان به قصد تصرف آب، نزاع می‏کند و علاوه بر توهین، به ایشان لگدی می‏زند. 🔸 مرحوم ملا حسین‌قلی بعد از این توهین، همه‌چیز را رها کرده و به نجف می‌رود. خان همدان، پایش مبتلا به مرضی می‏شود، او را به تهران می‏برند. دکتر می‏گوید: «پا باید از مچ، قطع شود.» پای او را از مچ قطع می‏کنند. بعد از مدّتی، مریضی به بالاتر سرایت می‏کند. او متوجّه می‏شود که قضیه از کجا شروع شد. 🔹 پسرش را که فرد فهیمی بوده به نجف می‏فرستد و می‏گوید: «خودت را بر پاهای ملا حسین‌قلی همدانی بینداز و از او طلب حلالیّت کن؛ وگرنه این مریضی همین طور پیشرفت می رود.» 🔸 پسر به نجف می‏رود و به مرحوم ملا حسین‌قلی التماس می‌کند، ایشان می‏گویند: «ما پدر شما را نفرین نکردیم؛ اما در عالَم، کسانی هستند [منظور اهل بیت علیهم السلام یا اولیاء الهیمی باشد] که این قضایا را تحمّل نمی‌کنند. امشب دعا می‏کنم که پایش را دیگر قطع نکنند. 🔹 پسر، در نامه‌ای به پدرش می‏نویسد: «آقا راضی شدند و دعا کردند.» پای آن شخص با دعای مرحوم ملا حسین‌قلی، خوب می‏شود. آن پسر در نجف می‏ماند و یکی از بهترین شاگردان مرحوم ملاحسین‌قلی همدانی می‏شود. ‌ ‌ ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi