💠 آقای پزشکیان! «صلح» با «سازش» متفاوت است/ نهج البلاغه را «گزینشی» نخوانید!(بخش دوم)
✍ شبیر فیروزیان
⚠️ با این توضیح باید گفت معنای عبارت «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها» در این آیه شریفه این است که: ای پیامبر(ص)! اگر دشمن برای صلح با تو تمایل نشان داد، و این تمایل، نه فقط در «حرف» و «ادّعا»، بلکه در «عملش» نیز نمایان بود، و واقعی بودن آن برای تو احراز شد، آنگاه تو نیز به او برای صلح تمایل نشان بده.
بنابراین، در برابر پیشنهاد صلح و مذاکره از سوی دشمن، نباید «ذوق زده» شد و با «سرعت» و «عجله» و «بدون فکر» آن را بپذیریم تا بعد دچار «غافلگیری» شویم. بلکه ابتدا باید «صداقت عملی» طرف مقابل در پیشنهاد صلح را احراز قطعی کرد.
به همین دلیل، خداوند در ادامه آیه مورد بحث، خطاب به پیامبراکرم(ص) می فرماید اگر آنها بخواهند با مطرح كردن صلح، تو را فريب دهند و نيرنگى در كار باشد، هرگز تسليم مشو و نگرانى به خود راه مده، چرا كه خداوند پشتيبان تو است(آیت الله مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ج21، ص491):
🔸 «وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ؛ و اگر بخواهند (در پیشنهاد صلح) تو را بفريبند، (يارى) خدا براى تو بس است. (زیرا) او بود كه تو را با يارى خود و مؤمنان نيرومند گردانيد.» (انفال: 62)
⚠️ بنابراین جمله ای که آقای پزشکیان از امیرالمؤمنین(ع) خواندند را باید در این سیاق تحلیل و تفسیر کرد.
درواقع حضرت در آن جمله به مالک اشتر توصیه می کنند که اگر دشمن به تو پیشنهاد صلح داد و در این پیشنهاد «صادق» بود، پیشنهادش را بپذیر. چنین صلحی است که به تعبیر حضرت رضایت خداوند هم در آن است: «و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا».
در غیر اینصورت اگر بنابود هر پیشنهاد صلحی از طرف دشمن پذیرفته شود، چرا خود حضرت پیشنهاد صلح معاویه که بعدها به «حکمیت» معروف شد را «فریب» می دانست؛ و اگر اصرار و فشار گروهی از سپاهیان ساده لوحش نبود، هیچگاه آن را نمی پذیرفت.
⚠️ حال از آقای پزشکیان می پرسیم دولت مستکبری که پس از تجربه های متعدد بدعهدی در برجام و غیربرجام، باز هم پیشنهاد مذاکره داده و سپس در میانه مذاکرات به ما حمله کرده و هیچ تغییر عملی در رفتارش نشان نداده، بلکه دشمنی اش را بیشتر کرده، پیشنهاد مجدد او برای مذاکره «صادقانه» است؟ مهمتر آنکه اساساً مذاکره با او «عاقلانه» و «شرافتمندانه» است؟
⚠️ جالب است که حضرت در ادامه همان جملاتی که آقای پزشکیان خواندند، توصیه می کنند که حتی اگر پس از احراز «صداقت عملی»، پیمان صلحی با دشمن بسته شد، باز هم باید مراقب بود که او نیّتش را تغییر نداده و قصد «غافلگیری» و «فریب» و «خدعه» نداشته باشد:
🔸 «وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ؛ لكن پس از صلح کاملاً از دشمن خود برحذر باش؛ زيرا چه بسا دشمن نزديك مىشود تا غافلگير كند؛ پس دور انديش و محتاط باش و خوشبينى خود را (به دشمن) متّهم كن.»(نهج البلاغه؛ نامه 53)
⚠️ از همین جا معلوم می شود با اینکه «صلح» در اسلام با «سازش» تفاوت ماهوی دارد ولی عده ای سعی می کنند «سازش» هایشان را با عنوان «صلح» نامگذاری کنند. درحالیکه «سازش»، یعنی با «ذلت» و از سر «ترس» با دشمن روبرو شدن و زیر بار حرف زور او رفتن. در حالیکه در «صلح»، هیچ ذلت و ترسی وجود ندارد. «سازش» از موضع «ضعف» است و «صلح» از موضع «قدرت».
⚠️ حال شما قضاوت کنید که آنچه از ادبیات آقای پزشکیان و مجموعه کنش های او در سیاست خارجی برداشت می شود، «صلح» با آمریکاست یا «سازش» با او؟
@basaer_fi