صحنه زیبا از دلاور
#یمن
خاطره باحال :
« موقعیتی که لورفته بود و ممکن بود هرلحظه خمپاره دوم زمین بخوره میدویدم که صدای یکی از زخمی ها رو شنیدم :«برادر ! پام ترکش خورده منم با خودت برگردون عقب دست عراقیا نیفتم
صداشو از فاصله نسبتا دور میشنیدم. به خودم اومدم که بهش رسیده بودم . اومدم ازش عبور کنم پامو گرفت، شایدم دستش رو بلند کرد که به پام خورد. من اینجوری حس کردم که پای من و دست اون مجروح تماس پیدا کرد. پام گیر کرد. پام سست شد. دیگه هیچی نفهمیدم. اگر به مغز مهلت میدادم منو نهی میکرد و وادارم میکرد به فرار تنهایی. خم شدم بلندش کردم گذاشتم روی دوشم و شروع کردم پابه پای بقیه فرار کردم. خمپاره بود که میخورد اطرافمون به آمبولانس انتقال مجروحین رسیدم گذاشتم داخل ماشین و نشستم نفسی تازه کنم . تازه اونجا بود که مغزم شروع کرد به فرمان دادن و تحلیل کردن نمیدونم عاقبتش چی شد زنده موند یا نه فقط می دونم دست عراقیا نیفتاد.
سی سال از جنگ گذشته وشبها کابوس نمیبینم . وجدانم راحته!»
این روزها که در
#جنگ_اقتصادی با دشمن دست وپنجه نرم میکنیم، وجدانمون راحته؟ صدای کمک خواستن نمیاد؟ دست طلب کمک از کسی رو احساس نمیکنیم ؟ داریم مثل ترسوها تنهایی فرار میکنیم ؟ یا باندازه زور و توانمون یک نفرو بغل میزنیم و بسمت پناهگاه میریم؟ من هم زمان با ویدیوهای جنگ هشت ساله با عراق ، ویدیوهای جنگ هشت ساله با تورم افسارگسیخته میبینم
شما چی میبینید؟
خدا نکنه نگاهمون به جماعت
دلار جمع کن بیفته که کفاره داره
✅وجدان
✅مواسات
#جنگ_اقتصادی
#تحریم_کالاهای_فرانسوی
✅پیامبر_رحمت
⚜قرارگاه یاوران اقتصاد مقاومتی⚜
🔹🔹قیام