سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره۴ 🔹 کور حقیقی فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: «شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر
شماره۵ 🔹 قبر با شکوه!! ثروتمند زاده اى در كنار قبر پدرش نشسته بود و در كنار او فقيرزاده اى بود كه او هم در كنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده به فقيرزاده گفت: «گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگين است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در ميان قبر، خشت فيروزه به كار رفته است، ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و مشتى خاك، درست شده، اين كجا و آن كجا؟!» فقيرزاده در پاسخ گفت: «تا پدرت از زير آن سنگهاى سنگين بجنبد، پدر من به بهشت رسيده است!» مشاوره و مطالب بیشتر در : 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7