هدایت شده از #فریاد_ایران
🗒 هنجارسازیِ رسمی برای حجاب -۲ حکایتِ تکه‌کاغذی در جیب ✍دکتر مهدی جمشیدی ۱. علامه طهرانی در یکی از دفترهای شخصی‌اش نوشته: پیشنهاد من، متّحدالشكل‌ شدن‌ عامّۀ‌ مردم‌ است‌ به‌ لباس‌ اسلامی‌ و سرپوش‌ اسلامی‌ در برابر لباس‌ و كلاه‌ كفر كه‌ در زمان‌ رضاخان‌ پهلوی‌ با سرنیزه‌ بر این‌ مردم‌ تحمیل‌ شد. «كت‌ كوتاه»‌ و «شلوار تنگ‌» و «پیراهن‌ آستین‌‌كوتاه‌» برای‌ مردان‌ ، ارمغان‌ غربِ‌ كافر است. لباس‌ اسلامی،‌ «كوتاه»‌ نیست، و «چسبنده»‌ به‌ بدن‌ نیست. و بدون‌ آستین‌ یا آستین‌‌كوتاه‌ نیست‌؛ بلكه‌ از كت‌های‌ متداول در امروز، یك‌ وجب‌ بلندتر است‌ و به‌ زانو یا قدری‌ بالاتر از زانو باید برسد. كت‌ باید «گشاد» باشد و بدن‌ در آن‌ استراحت‌ كند و فشار به‌ بدن‌ نیاورد. كت‌ تنگ،‌ مضرّات‌ طبّی‌ دارد، پیراهن‌ و شلوار تنگ‌، مضرّات‌ طبی‌ دارد ولی‌ امروزه برای‌ خودنمایی‌ می‌پوشند. كت‌ كوتاه‌ و شلوار تنگ،‌ علاوه‌ بر ضرر طبی‌، چون‌ به‌ بدن‌ می‌چسبند، بدن‌ را نشان‌ می‌دهند و در حال‌ خم‌‌شدن‌ و ركوع،‌ تمام‌ اسافل‌ اعضاء مرد از زیر لباس‌، نمایان‌ است‌. و چقدر قبیح‌ و زشت‌ است‌ كه‌ حتی‌ در حال‌ عبادت‌، لباس‌ بر بدن‌ چسبیده‌ و به‌واسطۀ كوتاهی‌ آن‌ نیز حكایت‌ از بدن‌ كند. آیا زن‌هایی‌ كه‌ مردان‌ در برابر آنها ایستاده‌ و نماز می‌خوانند و ركوع‌ و سجود می‌كنند، در برابر دیدگان‌ خود، این‌ مناظر شهوت‌انگیز و زشت‌ را مشاهده‌ نمی‌كنند؟ كلاه‌ شاپو و كلاه‌ كِپ،‌ كلاه‌ كفّار است‌. كلاه‌ اسلام‌ عبارت‌ است‌ از «قَلَنسُوَه»‌؛ كلاه‌ ساده‌ به‌ شكل‌ استوانه‌ و یا مخروط‌ ناقص‌ كه‌ بر روی‌ آن‌ لفّافه‌ای‌ می‌بندند یا نمی‌بندند. و عبارت‌ است‌ از «عِمامه»‌ كه‌ از جلو و عقب،‌ دارای‌ دو گوش‌‌آویزان‌ باشد. امّا «استعمار كافر» در زمان‌ پهلوی‌، به‌‌عنوان‌ متّحدالشكل‌‌شدن‌، كت‌ و شلوار فعلی را با كلاه تمام‌‌لبه آورد‌. آری،‌ متّحدالشكل‌‌شدن‌ آنها، «هضم‌ مسلمین‌ در كفار» بود؛ به‌طوری‌‌كه‌ حتی‌ از جهت‌ لباس‌ هم،‌ یكسان‌ و تابع‌ و بی‌هویّت‌ باشند، نه‌ متّحدالشكل‌ به‌ معنی‌ اتّحاد لباس‌ كفار با مسلمین. ۲. ایشان ادامه می‌دهد: لباس‌ زنان‌ مسلمان،‌ لباس‌ خاّی‌ است‌ كه‌ از روی‌ ژورنال‌های‌ پاریس‌ و مشابه‌ آن‌ اخذ نمی‌شود، و طبق‌ مُدِ هوسرانِ‌ زمانِ كور و ظلمت‌، تغییر نمی‌کند. لباس‌های‌ زن‌ مسلمان‌، حتی‌ در داخل‌ خانۀ خود و حتی‌ در فراش‌ خواب،‌ با لباس‌ زن‌ كافر، تفاوت‌ دارد؛ شلوار زن‌ مسلمان،‌ بلند یا تا زیر زانو است‌ و در صورتی‌كه‌ شَلیته‌ یا دامن‌ می‌پوشند، تا حدّ زانو بوده‌ است‌. امّا پهلوی‌ از دستبرد به‌ آنها نیز خودداری‌ نكرد، و شلوار زنان‌ را به‌قدری‌ كوتاه‌ نمود كه‌ فقط‌ برای‌ ستر عورت‌ بوده‌ است‌. آرایش‌ زن‌ برای‌ شوهر، همه‌‌گونه‌ جائز است‌، اما در صورتی‌ كه‌ ماهیّت‌ اوّلین‌ و هیئت‌ اصیل‌ اسلامی‌ِ خود را از دست‌ ندهد، و مَحو و فانی‌ در هیئت‌ كفر و لباس‌ و زی اهل‌ عناد و متمرّدین‌ از شریعت‌ حقّ‌ نگردد، اما در آن‌ صورت،‌ به‌ عنوان‌ «تلبس‌ مَلابِس‌ اعداء» درآمده‌، و حكم‌ به‌ حرمت‌ بر آن‌ بار، و اجتناب‌ از آن‌ لازم‌ می‌گردد. ۳. در نگاه علامه طهرانی به پوشش، چند دقتِ برجسته وجود دارد: «تفسیر نمادین و فرهنگیِ لباس و روایت معنایی از لباس به‌مثابه شئِ هویّتی»، «ارجاع‌دهی لباس به امر جنسی و مناسبات بدنیِ جنسیّتی»، «مرزبندی غلیظ و قطعی با سبک و الگوی پوشش غربی»، «متأثّر نبودن از روح لیبرالیِ زمانه و بازگشت قاطعانه به معیارهای فقهی و حِکمی اسلامی» و «حسّاسیّت خاص نسبت به لباس مردان». وقتی مسأله، از فقه فردی خارج می‌شود و به هویّت تمدّنی ربط می‌یابد، دیگر به پوشش زنان محدود نخواهد ماند و اقتباس پوشش مردان از تمدّن غربی نیز، تبدیل به چالش می‌شود. ایشان به تاریخ ارجاع می‌دهد و می‌گوید که پهلوی در دورۀ متأخّر، با اصالت‌های فرهنگی و دینیِ ما چه کرده است. ما در عالَم هویّتی خویش به سر می‌بردیم و زیست مؤمنانه و مستقل داشتیم، اما از زمانی‌که تجدّد دولتی از راه رسید، بنیان‌ها دگرگون شدند و جامعه با خویشتن‌ دینی‌اش فاصله گرفت. این استحالۀ بافتارِ فرهنگی، ریشه در همین تماس و تعلّق حاکمیّتی داشت و چنین شد که وضع و حال جامعۀ ایرانی در همۀ شئون معنایی و هویّتی‌اش، دستخوش تغییر گردید. در بستر چنین تاریخِ دست‌کاری‌شده و تجدّدمآب و تحمیلی، طبیعت اوّلیِ جامعۀ ایرانی، دچار چالش شد و طبیعتِ ثانونیِ تجدّدی بر آن سیطره یافت. ما نوعی ازجاکَندگیِ فرهنگی را تجربه کردیم که در متن آن، تمامیّتِ داشته‌ها و اندوخته‌های دینی‌مان به تاراج رفت و روح تجدّدزدگی و غربی‌مآبی در منِ جمعی ما حلول کرد. پوشش، پاره‌ای از این داستانِ تاریخیِ تلخ است. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60 @mohsanat2_ir @faryade_iran