با قلبی سنگین چنین مینویسم، اما رخدادهای روزهای اخیر مرا به تنها نتیجهای رساندهاند که هرگز در تمام زندگیام به آن نرسیده بودم – که امور کشور 🤮 اسقاطیل اکنون بهدست دولتی اداره میشود که عاقل نیست.
دولت عاقل، در میانه جنگی در هفت جبهه که باید در آن تصمیمهایی درباره مرگ و زندگی گرفت، بههیچوجه به فکر اجرای کودتای قضایی نمیافتاد. دولت عاقل، ملت را اینچنین قطعهقطعه نمیکرد، در آن نفرت نمیپراکند، و انگیزه آن بخشهایی از جامعه را که میجنگند و بار را به دوش میکشند، نابود نمیساخت.
دولت عاقل هیچگاه تصور نمیکرد که قانونی تصویب کند که هشتاد هزار جوانِ سالم و توانمند را از خدمت نظامی معاف میکند، بلکه با دادن مزایایی از جیب مالیاتدهندگان، آنان را تشویق به عدم خدمت میکند. در زمانی که عرررررتش بهشدت محتاج دستکم دههزار نیروی تازهنفس برای حفظ دستاوردهای امنیتی موجود و جلوگیری از سرازیرشدن بهسوی جنگی تازه است.
دولت عاقل، بافت اجتماعی ما را پارهپاره نمیکرد. دولت عاقل، دولتی نبود که «دولت یهودی و دموکراتیک» را که برای آن جنگیدهایم و همچنان میجنگیم، به دست خود ویران کند.
تمرکز حمله بر شخص «بنیامین نتانیابو» بهعنوان ریشه تمام بدیها اشتباه است. این کل دولت است، با تمام اعضایش. من از آنها میترسم. من واقعاً از آنها میترسم.
تحلیل دلایل و محرکهایی که این دولت را به مسیر «رژه حماقت» کشانده – که خلاف منافع امنیتی و ملی ما و خلاف منطق سلیم است – را به کارشناسان با تجربهتر از خود در سیاست اسقاطیل میسپارم، اما روشن است که این دولت دچار انحراف ذهنی و تاریکی...