#خاطره
#بهروز_غلامی
#ده_عنوان_کتاب_جیبی
#فرمانده_تیپ_امام_حسن_مجتبی_(ع)
🔴 ( بهروز مرهون)
روز سی و یکم شهریور بود که بعد از پل بستان با عراقیها درگیر شدیم. وضعیت به شدت وخیم بود تعدادمان خیلی کم بود. در فاصله دویست سیصد متری با عراقیها تیر به دستم خورد و روی زمین افتادم. عراقیها با تانک و نفربرهایشان پیشروی میکردند و به من نزدیک میشدند. چیزی نمانده بود که با تانک از روی بدنم رد شوند که بهروز با یکی دیگر از بچهها آمدند و مرا عقب بردند. عراقیها با هر سلاحی که در دست داشتند به سمت بهروز شلیک کردند تمام بدنش پر از تیر شده بود. مثل آبکش سوراخ سوراخ شده بود. اگر بهروز مرا عقب نمیآورد قطعاً تانکها و نفربرهای عراقی از روی بدن من رد میشدند. بهروز با شجاعتی که داشت مرا نجات داد. اما خودش طوری مجروح شده بود که زنده ماندنش شبیه معجزه بود.
🔴محمود رمضان احمدی همرزم شهید🔴
🔶🔷موسسه فرهنگی هنری معراج اندیشه پویا🔶🔷
🔴پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/meraj_andisheh_pouya
🔴پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/meraj_andisheh_pouya
🔴اینستاگرام:
meraj.andisheh.pouya