ز فرزندان یعقوب پیامبر برای او حزبی تمام عیار ساخته بود، چیزی نبود جز همان کینه و تفرقه ابتدایی که میان برادران ایجاد کرده بود. در این نوبت و در سختترین شرایط نیز او دست به دامن همین حربه شد تا بهوسیله آن میان امت پیامبر آخرالزمان شکاف انداخته و مقصود خویش را عملی سازد. نفوذ دادن منافقین و عوامل حزب شیطان در مقاطع و شرایط مختلف در میان جمع اصحاب پیامبر (3) یکی از مهمترین طرحها برای ایجاد این اختلاف بود.
این خلاصهای بود از آنچه در تقابل میان حزب الله وحزب شیطان در طول تاریخ صدر اسلام گذشته است. به نظر میرسد اکنون شایسته باشد که با این چارچوب به سراغ برخی وقایع و رویدادهای این مقطع رفته و به تحلیل آن بپردازیم، بدون اینکه قصد نقل سرگذشت ایشان و بیان کامل حوادث آن دوره را داشته باشیم.
محافظت در برابر توطئه قتل
موضوع حفظ نطفه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و قتل و ترور اجداد بزرگوار ایشان ظاهراً از ترور عدنان -جد بیستم آن حضرت که خود نیز امر کردهاند که در شمارش اجداد ایشان از این شخصیت بزرگوار بالاتر نروید- آغاز میشود و تا ترور هاشم جد دوم وعبدالمطلب جد بزرگوار پیامبر و مهمترین حامی ایشان ادامه مییابد. آشنایی وهب پدر آمنه با عبدالله که منجر به ازدواج این دو شخصیت بزرگ و تولد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میشود، نیز در جریان ترور عبدالله و تلاش وهب برای نجات وی صورت میگیرد. موضوع وفات عبدالله پدر گرامی حضرت در سفر شام و دفن ایشان در غزه و همچنین فوت مشکوک آمنه مادر بزرگوار آن حضرت در جریان سفر به یثرب نیز از مواردی است که میتواند در همین راستا مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. (4)
مجموع این حوادث نشان میدهد که از سالهای طولانی پیش از میلاد پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله، هر دو گروه از قریبالوقوع بودن این حادثه بزرگ با خبر بوده و برای آن برنامهریزی داشتهاند. تأکید قرآن کریم مبنی بر این که اهل کتاب پیش از ظهور پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از این اطلاع خود در برابر مشرکان استفاده میکردهاند (5) مؤید همین معنی است. در میان اجداد پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله، از کنانه وکعب اجداد هفتم و سیزدهم ایشان بشارتهایی مبنی بر نزدیکی ظهور پیامبری به نام احمد یا محمد از صلب ایشان نقل شده است. (6)
با تولد پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله موضوع حفاظت از شخص ایشان جدیتر میشود و با سپردن ایشان بهحلیمه سعدیه به بهانه بیشیری مادر از سوی عبدالمطلب، تا پنج سال پیامبر در نقطهای دور از چشم دشمنان نشو و نما میکنند. (7) این جریان نیز از مقاطعی است که در تنگی بیش از حد مجال برای پیشبرد امر رسالت از سوی مردان، نوبت به زنان بزرگ و مؤمن میرسد و بدینترتیب جامعه انسانی همواره خود را در تاریخ مدیون فداکاری آنان میبیند. بازگرداندن پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله به عبدالمطلب نیز پس از آن اتفاق میافتد که گروهی ایشان را مورد شناسایی قرار میدهند و حلیمه بر جان وی بیمناک میشود. محافظت بیش از حد عبدالمطلب از پیامبر در این دوره نیز در همین راستا قابل تحلیل است که البته در کتب تاریخی به محبت بیش از حد پدربزرگ به یتیم عبدالله فرزند محبوب و فقید وی تعلیل شده است.
پس از وفات عبدالمطلب، این مأموریت به ابوطالبعموی پیامبر و پدر بزرگوار امیرالمؤمنین علیهالسّلام میرسد، در حالی که وی بزرگترین فرزند عبدالمطلب نیست. این جریان نشان میدهد که در میان اجداد و اقوام پیامبر نیز افراد خاصی برای انجام این مأموریت حساس برگزیده شدهاند. تخریب غیرعادی این شخصیت بزرگوار و نفی ایمان وی در همین راستا و به دنبال توان بیش از حد حزب شیطان [ یهود ] درتحریف تاریخ صورت گرفته است. آنچنان که از لابلای اسناد و نقلهای تاریخی قابل برداشت است، ایشان چنان در محافظت از برادرزاده فعال بود که یکسره کار تجارت را -که شغل شایع و قابل دسترس آن روز برای همه به ویژه خاندان شریف عبدالمطلب بود- کنار گذاشته و از همین رو دچار فقر شد. البته این فقر به لطف خداوند در دور بعدی تاریخ منجر به سرپرستی پیامبر صلیاللهعلیهوآله نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسّلام شد و اینچنین بود که علی علیهالسّلام از همان ابتدای کودکی تحت تربیت پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله قرار گرفت، پاداشی که ابوطالب به دنبال این مجاهده بزرگ از خداوند دریافت کرد. در تنها سفر تجاری وی که نیمه تمام گذاشته شد جریانبحیرای راهب و شناسایی پیامبر از سوی او و سفارش وی برای حفظ ایشان از یهود پیش آمد که از مهمترین اسنادی است که بر تعقیب دشمنانه -و نه مؤمنانه-حزب شیطان نسبت به پیامبر آخرالزمان گواهی میدهد. این سفر و این
شناسایی البته تنها مورد نبود و موارد دیگری نیز از این دست در تاریخ نقل شده است.
پس از این دوره و با ورود پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله به سنین جوانی و آغاز اشتغال به تجارت، موضوع ازدواج ایشان با حضرت خدیجه به عنوان شری