❌ تقابل مارکس، باخ و هگل با نظر اسلام 🔻 آیت الله رجبی در جلسه سی و ششم درس : 🔹اگر ملاک ازخودبیگانگی را فراموشی هویت واقعی خویشتن معنا کنیم، بسته به اینکه هویت انسان چه تعریف شود، مکاتب مختلفی درباره از خودبیگانگی شکل می‌گیرد. 🔸اگر مکتبی هویت انسان را در مادیات خلاصه کرد و حقیقت او را جسم او پنداشت، بیگانگی از خود در این مکتب این می‌شود که انسان از بعد مادی خود غافل شود. لذا افرادی مثل باخ و مارکس اعتقاد دارند که منشا ازخودبیگانگی توجه به خداست. زیرا وقتی اصالت را به خدا می‌دهید، از خود غافل می‌شوید. 🔹درحالی که در مکتب اسلام برعکس است یعنی هرچه انسان به هویت مادی توجه پیدا کند، ازخودبیگانه‌تر است. گرچه هگل اشاره‌هایی به خدا دارد اما هویتی هم که هگل برای خدا تصویر می‌کند مغایر با آموزه‌های توحیدی ادیان است. لذا او هم ریشه از خودبیگانگی را در روی آوری به ادیان می‌داند. 🔸در منطق اسلام، انسان که عین الربط به خدای متعال است، هر قدر به خدا نزدیک‌تر شود، خودآگاه‌تر می‌شود و اگر از خدا دور شود، دچار ازخودبیگانگی می‌شود. ١۴٠١/٠٣/۲۵ 📝 @mahmoodrajabi_ir