شاهزاده خانمِ دیانا، قدیسی که بیشترین سوگواریِ پایان قرن برای او برگزار شد، کسی که مادرش او را وِل کرده بود، مادر شوهرش او را به ستوه آورده بود، شوهرش سرِ او کلاه گذاشته بود و عشاقش هم به او خیانت کرده بودند، بالاخره حرفه‌ی دلخواهش را در امور یافت... دیانا در زمان حیات، رئیس هشتاد و یک موسسه‌ی عمومی خیریه بود. اگر هنوز زنده بود، می توانست یک وزیر درست حسابی اقتصاد در هر دولتِ "جنوب" بشود؛ هر چه نباشد کارِ خیر آدم را تسکین می‌دهد ولی بازخواست نمی‌کند.. اسقف برزیلی "هلدر کامارا" می‌گوید: "وقتی به فقرا غذا می‌دهم مرا می‌خوانند ولی وقتی از شان می‌پرسم چرا غذا ندارند، مرا می‌نامند" !! برخلاف همبستگی، که رابطه‌ای افقی است و بین افرادِ برابر صورت می‌گیرد، خیریه رابطه‌ای عمودی و از بالا به پایین است، دریافت کنندگانش را تحقیر می‌کند و روابط مطلق را هیچگاه به چالش نمی‌کشد؛ در بهترین شرایط، وعده می‌دهد که روزی در جهان آخرت به دست خواهد آمد... بی‌عدالتی اینجا روی زمین نگران فعالیت‌های خیریه نیست؛ این فعالیت‌ها صرفاً سعی می‌کند بی‌عدالتی را پنهان کند... 📚 به من دروغ نگو !! ✍ جان پیلجر @mahdi_ghasemzadeh