⬅️در فصل سوم همراه با بررسي ادبيات در مورد «نظام مشروطه» زمينه‌اي فراهم مي‌شود، نحوه كاربست رهيافت بازي‌هاي زباني در مورد «نظام مشروطه» را نشان دهيم. ♈️در مورد چينش فصل دوم و سوم به اين صورت در واقع دست به يك انتخاب مي‌زنيم زيرا اگر چارچوب كلي و نظريه مبنا را در فصل دوم قرار دهيم خواننده مي‌تواند بپرسد كه چگونه تا زماني كه موضوعي يعني «سياست و دولت در عصر مشروطه» هنوز تقرير نشده است، احكامي بر آن بارشده است؟ زيرا از جهت منطقي هميشه رتبه موضوع بر حكم مقدم است. و تا موضوع به طور كامل مشخص نشود نمي‌توان حكمي را بر آن بار كرد و در نتيجه چارچوب نظري و نظريه مبنا نيز در جانب احكام قرار مي‌گيرد و منطقاً متأخر از بيان موضوع است. براساس اين استدلال مي‌بايست فصل دوم را به بيان اصل موضوع يعني «سياست و دولت در عصر مشروطه» قرار دهيم و عناصر آن را باز كنيم و ديدگاههاي پيرامون آن را بيان كنيم. و در فصل سوم «نظريه مبنا» و «چارچوب نظري» و «روشن‌شناسي» را بيان كنيم، اشكال مشابهي پيش مي‌آيد اگر فصل دوم را اختصاص به بيان موضوع پژوهش قرار دهيم و چارچوب نظري را به فصل بعد احاله كنيم، زيرا پرسيده مي‌شود در وضعيتي كه هنوز ادبيات لازم در حوزه «رهيافت بازي زباني» مطرح نشده است. چگونه در فصل دوم چيزي به نام، مشروطه به مثابه سخن طرح شده است. براي گذر از اين ورطه براساس تسهيل در پيشبرد پژوهش راهي جز ترجيح يكي از دو گزينه نداريم و لذا چارچوب نظري را پيش از بررسي ادبيات موضوع قرار مي‌دهيم. ⬅️در فصل چهارم در واقع «روش پژوهش دستور زبان» به صورت آشكارتري به كار گرفته مي‌شود. در اين فصل لازم است ضمن تلقي، سنت و مدرنيته به مثابه دو بازي زباني ووجوه تفاوت آن دو را برجسته سازيم تا ببينيم در وضعيت تلاقي در اين دو بازي زباني، چه تحول مهمي در زبان تجدد‌خواهي و مشروطه‌خواهي در ايران پديد مي‌آيد. ⬅️در واقع با «پژوهش دستور زباني» در فصل چهارم است كه مي‌توان در فصل پنجم، سؤالات معناداري در مورد «زبان مشروطه‌خواهي» به عنوان متغير مستقل طرح كرد. ⏹در فصل ششم با بررسي رابطه زبان ابهام آلود مشروطه و انديشه سياسي، اين مطلب نشان داده مي‌شود كه چگونه در فضاي ابهام زباني، بر پايه اشكال زندگي متفاوت منطق‌هاي متفاوتي در سازمان‌دهي قدرت سياسي به كار گرفته مي‌شود. ⬅️در فصل هفتم، بر پايه اين مطلب كه تضاد منزلتي اجتماعي دارد، اين مطلب مورد توجه قرار مي‌گيرد كه در واقع ابهامات زباني و آشفتگي‌هاي در تأملات سياسي در مرحله عمل و رفتار اجتماعي به نحو آشكارتري بازنمايي مي‌شوند، ⬅️ در فصل هشتم، به اين نكته اشاره مي‌شود كه نهادهاي مشروطه از جمله نهاد دولت چگونه تحت تأثير اشكال زندگي، ومنطق‌هاي سازمان‌دهي و تعارضات عملي، دچار نوعي انفكاك در ساختار و تعارض در كار ويژه مي‌شوند. ♈️در فصل نهم، در واقع‌ پي‌آمدهاي ابهام در زبان مشروطه‌خواهي، از آن جهت كه نقش تخريب‌گري در مورد سخن مشروطه داشته‌اند مورد توجه قرار مي‌گيرد، در اين فصل نشان داده مي‌شود كه چگونه نيروي مندرج در زبان مشروطه خواهي همراه با نيروي بر انگيزانندة در آن، در نهايت بازي زباني مشروطه‌خواهي را دچار فروپاشي مي‌نمايند. 💠در فصل دهم، علاوه بر نتيجه‌گيري و بيان چكيده‌اي از دستاوردهاي پژوهش، به اين نكته توجه مي‌شود كه چگونه همراه با فروپاشي سخن مشروطه، حيث التفاتي گروههاي ساختارمند انساني متحول مي‌شود. ✅مي‌توان گفت: «خواسته‌ام كتاب خوبي فراهم آورم، چنين نشده است» يا «قصد داشته‌ام كه كار جدي و اساسي ارائه دهم و داده‌ام». اما مي‌شود تنها اين را گفت «خواسته‌ام پژوهش خوبي انجام دهم». و سپس ساكت و منتظر ماند. از اين سه ، گزاره سومي را بر مي‌گزينم زيرا اگر بگويم «انجام داده‌ام» يا بگويم «انجام نداده‌ام» حكايتم مانند آن كسي است كه با گذاشتن دستش بر روي سرش قد و قدر خود را مشخص می كند. پس اينجا سكوت مي‌كنم، اما يك نكته را نه تنها مي‌گويم بلكه با صداي بلند مي‌گويم: «اساتيد خوبي داشته‌ام» آنان به كمك نيروي زبان و فكر تسهيلات و تسليحات گذر از سنگلاخ‌ها را برايم فراهم نمودند. از اين روي هر نابساماني كه در اين سفر علمي پديد آمده مربوط به رهرو است نه رهنمايان. ❎قبل از همه برخود لازم مي‌دانم از راهنمائي‌ها و زحمات بي‌شائبه استاد ارجمند جناب دكتر معيني تشكر كنم، حوصله و دقت نظر او پيوسته مشعل فروزاني را در پيش رويم قرار مي‌داد. از اساتيد مشاور، دكتر فيرحي و دكتر احمدي سپاسگذارم كه از طريق درس گفته‌ها، توصيه‌ها و راهنمايي‌هاي خودشان مسير پژوهش را هموار نمودند. از اساتيد ارجمند دكتر رضوي، دكتر سيف‌زاده، دكتر متقي، و دكتر صدرا قدرداني مي‌كنم از آن جهت كه افتخار شاگردي در محضر خود را نصيبم نمودند. از استاد گرامي دكتر ابوالحسني رئيس گروه علوم سياسي از آن جهت كه مساعدت لازم را در جهت انجام شدن مراحل اداري پژوهش نمودند قدرداني مي‌كنم.