4⃣ 💠 پاسخ‌های مستدل حوزویان به یادداشت نقد مدیریت حضرت امام پنجه بر رخ خورشید ▫️... خدایا دوست دارم موشک‌های دشمن انگشت‌هایم را در سومار، دستهایم را در میمک و پاهایم را در موسیان و سینه‌ام را در شلمچه و چشمانم را در هویزه و حنجره‌ام را در ارتفاعات الله اکبر و خونم را در رودخانه بهمنشیر و قلبم را در خونین‌شهر و سرم را در آبادان از تن جدا نمایند تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگر چشم‌ها، دست‌ها، پاها و قلب و سر و حنجره‌ام را از من گرفته‌اند، اما یک چیز را نتوانسته‌اند بگیرند و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و معشوقم به مطلق جهان هستی و عشق به و عشق به امام و اسلام است... ▫️سال دوم دبیرستان بودم. عزیز داشت توی صبحگاه با شور و حرارت این مقاله رو می‌خوند. از کلامش آتش می بارید و به جانم شعله می نشاند. مدهوش مقاله شدم. ▫️بعد از صبحگاه رفتم پیشش و نشریه رو از دستش گرفتم. هفته نامه صبح بود. نگاه کردم ببینم مسؤولش کیست! بود. کسی که در فضای غالب انگار پناهگاهی در مقابل هجمه های ساخته بود. ▫️هیچ وقت باورم نمی شد که این مسیر مقدس روزی به پنجه کشیدن بر رخ آفتاب منتهی شود. ✏️ نویسنده: استاد http://eitaa.com/abdollahassareh 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 🆔 @Khanetolab