🔰اسمت چیه؟ شیرین
«ببینین خانوم شیرین، ببینین. من قبل از
#شما خیلی راحت بودم. میرفتم تو کوچه
#فوتبال بازی میکردم، عصرا
#تلویزیون میدیدم، درسمو میخوندم. حالا
#درس نمیخوندم ولی یه کاری میکردم نمرهشو میگرفتم.
من به جز این ناصره هیچ رفیق جونجونی نداشتم. تابستونا میرفتم گلخونه بابام. سهساعت گلا رو
#آب میدادم، بیستبار آبتنی میکردم. بابا من روزی
#شیش ساعت خطاطی میکردم، شیش ساعت! یهو مینشستم کل قصههای
#مجید رو میخوندم. کلش رو.
بعضی وقتا از خونه میومدم بیرون پیاده میرفتم تا پارک
#ملت، پارک ساعی. یه بار رفتم توچال با پای پیاده. خیلی
#خوب بود. جمعهها... جمعهها کوهموه نمیرفتم ولی میرفتم
#سینما. بعضی فیلما رو میشد بیشتر از سهبارم میدیدم. اونایی که
#قشنگ بودن. خیلی آروم بودم.
خانوم شیرین، بابا شما کی بودین یهو اومدین مایهی بدبختی ما شدین؟»
📺 سکانسی از وضعیت سفید
🆔
@khanalizadeh_ir