🎤 #روایت |
شب کامل شدن ماه امید
🖥 روایت «ریحانه»؛ بخش زن، خانواده و سبک زندگی رسانه
KHAMENEI.IR از دیدار رمضانی دانشجویان با رهبر انقلاب
🔹 نمازم را خواندم و آخرین پیام را با مضمون: «من امروز برم؟ قطعی شده؟» ارسال کردم. پیش از آنکه پاسخی دریافت کنم، با پروراندن دوگانه میشود یا نمیشود در ذهنم، امیدوارانه شروع مسیر، انتخابم شد. خطوط مورب و متقاطع نقشه، یکپارچه رنگ قرمز به خود گرفتهاند، گویی که در این واپسین روزهای سال، خون در تمام رگهای اصلی و فرعی شهر در جریان است.
🔹 پانزده دقیقه به شروع دیدار مانده و مابقی مسیر را پیاده گز میکنم. چالش دوم آغاز میشود، اخذ اذن ورود یا همان کارتی که نشان دادنش قفلهای پیش رو را باز کند. چند دقیقهای در فضای تعلیق منتظر میمانم. در افکارم رینگی تشکیل شده که مسابقه میان نمیشود یا میشود را میزبانی میکند. با شعار اگر رزق امروزت باشد؛ قطعاً شدنی است، به میشودها پروبال میدهم و هواداریش را میکنم.
🔹 سکوت، لحظهای قادر به پیروزی در برابر شور مهمانان امروز نیست. مؤذنین جامعه با تمرینهای پیشادیداری صدا و هماهنگی خود را تنظیم میکنند. به محض اینکه شعارهایی که به پیشوایی آقایان جان میگرفتند تمام میشوند، بخش خانمها عَلم را بلند میکنند و اینبار آنها به همصدایی این جمعیت جهت میدهند. رفت و آمدهای شعاری هم مانند رفت و آمدهایم به پیش و پس حسینیه ادامهدار است. من در پی یک تکه کاغذ و قلم و آنها در تلاش برای زنده نگه داشتن حرارت تابستانی دانشجویی در آخرین روزهای زمستان.
🔹 کمتر به خاطر دارم که به جز جواب سلام، آقا مسئلهای را به محض طرح توسط گوینده پاسخ دهند. اما امروز دانشجویی در خلال صحبتهایش از احساسش در خصوص کمرنگ شدن ادبیات جوانگرایی در بیانات اخیر آقا میگوید و صحتش را جویا میشود که در همان لحظه آقا با یک «نه، درست نیست!» پاسخش را میدهند. این تسریع در پاسخ، اهمیت تکذیب این گزاره را در ذهنم پررنگ میکند...
🔍 متن کامل گزارش:👇
khl.ink/f/59845