✳️ از بی سوادی 85 درصدی مردم ایران تا اشک مدیر یک روزنامه برای از دست رفتن نخست وزیر!
#روزشمار
17 شهریور 1340
❇️ تنها 15 درصد مردم ایران باسوادند!
طبق آمار منتشره از طرف اداره آمار عمومی بموجب سرشماری آبانماه 1335 وضع سواد کشور بر حسب جنس از ده ساله به بالا بدین صورت بوده است :
یک میلیون و 453 هزار و 677 مرد و 456 و 959 زن می توانند بخوانند و بنویسند که جمعا یک میلیون و 910 هزار و 636 نفر می گردند ، 139 هزار و 180 نفر مرد و 58 هزار و 656 نفر زن فقط می توانند بخوانند که جمع آن ها 197 هزار و 836 نفر می شود و 4 میلیون و 929 هزار و 293 نفر مرد و 5 میلیون و 698 هزار و 73 نفر زن نیز قادر بخواندن و نوشتن نیستند که جمع آن ها بالغ بر 10 میلیون و 627 هزار و 366 نفر می گردد.
بدین ترتیب جمع کل باسوادان کشور از ده ساله به بالا حتی با احتساب آن هایی که فقط می توانند بخوانند 2میلیون و 108 هزار و 472 نفر است و اگر تمام نوآموزان کلاس های اول و دوم و سوم ابتدایی را نیز از هفت تا ده سال باسواد فرض کنیم و به این رقم بیفزائیم جمع کل باسوادان کشور 2 میلیون و 676 هزار و 469 نفر خواهد بود.
بدین ترتیب نسبت باسوادان به جمعیت کل ایران که طبق سرشماری سال 1335 در حدود 18 میلیون و 954 هزار و 704 نفر بوده اند فقط 1/14 درصد می شده است ، گر چه آماری از جمعیت و وضع سواد در سال 1340 در دست نیست ولی با توجه به ازدیاد جمعیت تصور نمی رود نسبت باسوادان کشور تفاوت فاحشی با 5 سال قبل داشته باشد و اگر پیشرفتی حاصل شده بدون شک در حدود یک درصد است.
« تهران مصور » با انتشار این آمار نوشته است : در دنیای مترقی و متمدن امروز که انسان ها فضای بیکران و لایتناهی را نیز تسخیر کرده و به زیر سلطه دانش درآورده اند و در بسیاری از کشورهای راقیه چون سوئد و نروژ برای نمونه یک نفر آدم بیسواد هم یافت نمی شود مایه شرمندگی و ننگ جامعه ما است که اکثریت قاطع مردم در جهل و بیسوادی به سر می برند.
این نشریه همچین با اشاره به آمار دروغین منتشر شده از سوی مسئولین نوشته است : طبق آماری که در دست است از سال 1312 تا امروز در کلاس های مبارزه با بیسوادی 22 میلیون نفر باسواد شده اند! اما طبق آمار دیگری فقط 15 درصد از مردم ایران باسواد هستند! ملاحظه کنید آماری که در این مورد داده اند تا چه اندازه دور از حقیقت است ، اگر آمار 22 میلیون نفر صحیح باشد اکنون حتی یک بیسواد هم در تمام کشور نباید یافت شود!
❇️ اشک مدیر یک روزنامه برای از دست رفتن نخست وزیر!
عبدالله والا مدیر مجله « تهران مصور » در یادداشتی نوشت : ارزش و احترام ملت ها به وسعت خاک و یا منابع سرشار یا موقعیت جغرافیایی و سرزمین آنان ندارد ، بلکه رجال و افراد هستند که به کشور خود عظمت می بخشند و دیگران را وادار می سازند تا به دیده احترام به کشورشان بنگرند ، به همین جهت وقتی رجال و شخصیت های مملکت ما راهی را دنبال می کنند یا در امری تعصب بخرج می دهند که نتیجه آن افتخار سیاسی برای آنان می باشد، باید تاسف خورد و متاثر گردید.
من از هم اکنون برای دوست خود آقای دکتر امینی اشک حسرت می ریزم و برای از دست دادن این شخصیت سیاسی تاسف می خورم زیرا در کشور ما دکتر امینی، یا دکتر امینی ها تعداد معدودی هستند و این افراد برای مملکت ما به بهای خیلی گزافی تمام شده اند... بنابراین اگر از هم اکنون دوستان دکتر امینی بخاطر از دست دادن وی احساس غم و الم بکنند و افسوس کنان و دریغ گویان مراتب تاسف و تاثر خود را اعلام دارند بی جا نیست.
❇️ تعطیلی
#مشروطیت و بی اعتنایی به قانون اساسی
امینی با تعطیل مشروطیت و بی اعتنایی و عدم توجه به قانون اساسی در انجام انتخابات ، یا دست به انتحار سیاسی زده و یا خود را فدای مصلحت نموده است؟ در هر دو صورت اصلی فراموش گردیده و این بی اعتنایی از نظر افرادی که علاقمند به اصول هستند آن چنان نیست که بخاطر دوستی و رفاقت بتوان آن را نادیده انگاشت و در محضر تاریخ بر این عمل صحه گذاشت.
کشور ما بر پایه های قانون اساسی استوار است بنا بر این اگر اصول رعایت نگردد مانند آن است که مهندسی نسبت به استحکام پایه های یک بنای عظیم، تسامح و سهل انگاری نماید و چنین تعللی در قاموس سیاست از نظر حفظ اصول و رعایت قانون ، آن هم قانون اساسی خطایی انکار ناپذیر و غیرقابل بخشایش است.
نه کارت الکترال، نه آئین نامه انتخابات ، نه نظرات سیاسی سیاستمداران داخلی یا خارجی نمی تواند موجب آن شود که یکی از اصول مشروطیت زیرپا گذاشته شده و مانع از انجام انتخابات گردد ، این امر محتاج به بحث نیست. مشروطیت تعطیل بردار نمی باشد و قانون تا وقتی نسخ نگردیده لازم الاجرا است.
http://yon.ir/oTqGU
@iichs_ir