کار من نیست که بنشینم و املات کنم  شأن تو نیست که در دفترم انشات کنم عین توحید همین است که قبل از توبه باید اول برسم با تو مناجات کنم سالی یکبار من عاشق نشوم می‌میرم سالی یکبار اجازه بده لیلات کنم همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همه‌جا تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم پدر خاکی و ما بچه‌ی خاکیّ توأییم حق بده پس همه را خاک کف پات کنم از تو ای پیر طریقت که سر راه منی آنقدر معجزه دیدم که مسیحات کنم از خدا خواسته‌ام هرچه که دارم بدهم جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم مثل ما ماه پیمبر! به خودت ماه بگو اشهد أنّ علیاً ولی الله بگو آینه هستم و آماده‌ی ایوان شدنم آتشی هستم و لبریز گلستان شدنم چند وقتی‌ست به ایوان نجف سر نزدم بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم سفره‌ی نان جویی پهن کن ای شاه نجف بیشتر از همه آماده‌ی مهمان شدنم آنکه از کفر در آورد مرا مهر تو بود همه‌اش زیر سر توست مسلمان شدنم از چه امروز نیفتم به قدومت وقتی ختم شد سجده‌ی دیروز به انسان شدنم دهِ ذی الحجه‌ی من هجده ذالحجه‌ی توست هشت روز است که آماده‌ی قربان شدنم جان به هرحال قرار است که قربان بشود پس چه خوب است که قربانی جانان بشود شأن تو بود اگر این همه بالا رفتی حقّ تو بود که بالاتر از اینجا رفتی شانه‌ی سبز نبی باطنش عرش الله است تو از این حیث روی عرش معلا رفتی انبیاء نیز نرفتند چنین تا معراج انبیاء نیز نرفتند تو اما رفتی به یقین دست خدا، دست پیمبر هم هست پس تو با دست خودت این همه بالا رفتی باید این راه به دست دگری حفظ شود علت این بود که تا خیمه‌ی زهرا رفتی تو ولی هستی و منجیّ ولایت زهراست تو هدایت‌گری و نور هدایت زهراست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e