«یک‌بار آقای گلپایگانی مرا پیش شاه فرستاد که پیغامی را به او برسانم. بعد از انقلاب سفید و اوج قدرتش بود. من وقت گرفتم و رفتم. دیدم هویدا هم در نوبت است که پیش شاه برود. رفتم و سلام کردم و گفتم: «آیت‌الله گلپایگانی چنین پیغام داده‌اند که به شما بگویم فلان کار صلاح نیست.» شاه با یک تفرعن و تبختری گفت: «به آقای گلپایگانی بگو درس‌ات را بده و مشغول کارهایت باش. چرا در این مسائل دخالت می‌کنی؟ بنشین و کار خودت را انجام بده.» این حرف را که شنیدم، گفتم: «در قانون اساسی آمده که هر مصوبه و قانونی که بخواهد اجرا شود، باید پنج مجتهد جامع‌الشرایط آن را تائید کنند. حالا یک مرجع دارد این حرف را به شما می‌زند.» بعد دستم را تکان دادم و گفتم: «اعلیحضرت را ببین!» می‌گفت این را گفتم و بلند شدم و بدون خداحافظی بیرون آمدم. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar