🔴خاطرات هامبارسون را بخوانید؛ مرد ارمنی که خود را قهرمان برداشتن چادر زنان ایرانی و کلاه پوش کردن آنها می‌دانست ◾️بالاخره یک روز اعلیحضرت فقید مرا احضار فرمودند و گفتند: «هامبارسون! می‌خواهم کاری کنم که این حجاب هرچه زودتر برداشته شود و خانم‌های ایرانی هم بتوانند بدون چادر به خیابان بیایند. برو از اروپا برای خودت کمک بیاور.» رفتم بلژیک و یک برش‌کار خوب آوردم. سپس در تهران به امر شاه فقید پنج دهنه مغازه در چهارراه مخبرالدوله گرفتم و صدتا کارگر استخدام کردم که سی نفر آن‌ها دخترها و زن‌های ارمنی بودند. بار دیگر که به حضور اعلیحضرت فقید شرفیاب شدم، فرمودند: «خیال‌مان از حیث خیاط راحت شد.»‌در این موقع تقریبا یک ماه به هفده دی مانده بود. در این وقت که شایعه‌ی کشف حجاب بین مردم پخش شده بود، هجوم خانوم‌های منتسب به طبقات بالا برای سفارش پالتو و مانتو شروع شد. شنیدم که اعلیحضرت فقید به همه‌ی درباریان امر فرموده بودند خودشان و آشنایان‌شان به من مراجعه کنند و سفارش مانتو بدهند.» ▪️در یک هفته به هفده دی سفارش بیش از دو هزار پالتو به من داده شد. قیمت دوخت پالتو با توجه به نبودن و گرانی کارگر بالا بود و حدود صد تومان آن وقت می‌شد. اما با وجود این لحظه به لحظه کار شلوغ‌تر بود. همه می‌خواستند پالتو داشته باشند تا روز هفده دی بدون چادر به حضور اعلیحضرت فقید شرفیاب شوند. علاوه بر این هر شب در «لقانطه» رستوران معروف آن زمان که جلوی مجلس قرار داشت، مجالس جشن برپا می‌کردند و به خاطر چشم و هم‌چشمی که شده بود کمتر زنی حاضر می‌شد بدون پالتو وارد مجلس گردد. من طی هفت هشت سال بر روی هم لباس حدود بیست هزار زن و مرد را عوض کردم. عبای مردها را برداشتم و کت و شلوار برای‌شان دوختم. چادر زن‌ها را گرفتم و پالتو تن‌شان کردم و حالا از این کار خوشحال و سرفرازم. ◀️دشمنان ما سرافراز و خوشحال از اینند که توانسته‌اند چادر از سر زن بردارند و او را پالتو پوش کنند. خوش به حال خواهر شیعه‌ امروزی که چادر را با هر مشقتی بر سر نگه‌ داشته و نقش تمدنی خود را در این جنگ فرهنگی به درستی انجام میدهد. منبع: ۱_کافه تاریخ ۲_خبر انلاین ۳_مجله‌ی زن روز ✍عالیه سادات 🔸کانال اخبار عفاف و حجاب کشور @goharshad1_ir