💠
#آموزش_حکمت_اشراق
💠
#استاد_یزدانپناه
💢بخش 8️⃣2️⃣
🌐 مراتب هستی در متافیزیک نوری (7)
4️⃣ انوار قاهره متکافئه (ارباب انواع)
🔺 در چینش نظام هستی اشراقی، پس از انوار قاهرۀ طولی، انوار قاهرۀ متکافئه یا همان «ارباب انواع»، «اصحاب طلسمات»، «ارباب اصنام» و «مُثُل نوری» قرار دارند. به نظر شیخ اشراق، هر نوعِ مادی، مانند نوع انسان یا نوعی از گیاه یا حیوان با همۀ ساختارهایی که دارد، از موجود مجرد عقلانیِ مناسبی در عالم عقل نشئت گرفته و به وسیله آن تدبیر می شود به گونه ای که می توان آن را ربّ و صاحب آن نوع مادی تلقی کرد.
🔺 یکی از مشهورترین نام های آنچه اشراق آنها را انوار قاهره متکافئه می نامد، «مُثُل» است. مُثُل جمع مثال است و علت نام گذاری ربّ النوع به مثال آن است که هر ربّ النوعی مثال افراد مادی، در عالم عقل است چنانچه هر فرد مادی ای، ربّ النوع در عالم ماده است.
🔺 از نظر تاریخی، بحث مُثُل به مثابه یک نگاه رسمی از افلاطون شروع شد و از همین روی به «مُثُل افلاطونی» شهرت یافت. پس از او، ارسطو دیدگاه استاد خود را انکار کرد و به تبع او مشاییان اسلامی همانند ابن سینا مُثُل را انکار کردند و ادلّه ای برا ردّ آن آوردند. در این میان، سهروردی به احیای نگاه افلاطون پرداخت.
🔺 سهروردی در کوششی ستودنی با به کارگیری قدرت شهودی خود و نیروی استدلال فلسفی و بازسازی کلمات گذشتگان، جایگاه فلسفی مثل را سامان داد و از این رهگذر تغییراتی را در فلسفه ایجاد کرد. پس از وی ردّ و قبول ارباب انواع ادامه یافت تا آنکه صدرالمتألهین در حکمت متعالیه مسئله مُثُل را با اندکی تفاوت در تقریر و آوردن ادلّه جدید پذیرفت و بر آن تأکید کرد.
🔺 با این حال، تفاوت مهمی در تقریر ملاصدرا با تقریر شیخ اشراق از مسئله مُثُل وجود دارد و آن این است که از نگاه صدرالمتألهین، سهروردی تنها وجود موجود عقلیِ مناسب با نوع مادی را طرح کرده است، اما آنچه از کلمات قدما برداشت می شود آن است که مثال عقلی، فردی عقلانی از همان نوع است و به دیگر سخن، طبیعت کلی هر نوع، افزون بر افراد مادی، فردی در عالم عقل دارد که افراد مادی را تدبیر و ربوبیت می کند.
📚 منبع: کتاب آموزش حکمت اشراق ص 93_94
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗
http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac