7️⃣1️⃣ خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد 🔺نسبت فلسفه با دین 3️⃣ تعامل فلسفه و دین / بخش 3️⃣ ☑️خدمات و تعامل پس از اثبات دین 🔘خدمات فلسفه به دین 🔺ایجاد تمهیدات لازم برای فهم عمیق‌تر در مورد گزاره‌های عقلی اگر بگوییم که یادگیری دانش‌های دیگر موجب می‌شود که فهم دین شناسی مشکل پیدا کند به معنای این است که گزاره‌های دینی برای افراد خاصی پرداخته شده است و این به معنای بسته شدن راه دین پژوهی است. در حالی که انسان قدرت دین پژوهی را دارد. آن پشت صحنه‌ها نه تنها مضر فهم گزاره‌های دینی نیست بلکه به فهم آن آیات و روایات کمک می‌کند. مثلا کسی که به کارهای روانشناسی پرداخته و زوایای انسان را می‌داند، در اینجا جاهایی که نشده پیدا بشود و توجه عادی به آن نمی‌شود می‌شود از آن ظهورگیری کرد. یعنی مخاطب دین طیف وسیعی از افراد را در بر میگیرد و نه فقط افراد عادی بلکه افراد متخصص را هم لحاظ می‌کند. این بحث مخاطب، در اصول فقه است که معمولا به آن توجه نمی‌شود. ممکن است ظهور در آیات و روایات مختص به گروه خاصی باشد و بقیه از آن غافل اند. ویژگی‌های مخاطب را باید در روایات هم لحاظ کنیم و نمی‌شود فقط عرب دوران جاهلیت شترچران را لحاظ کرد. در آیات گزاره‌هایی وجود دارد که فقط مخاطبش سلمان است مثل این روایت: انما یعرف القرآن من خوطب به، مخاطبین در درجه اول خود ائمه علیهم السلام است. و بعد همین طور پایین می‌آید. یا مثلا فهم حضرت امام با دیگر فقها که نوع نگاه ایشان با دیگران فرق میکند، که ایشان در کتاب ولایت فقیه می‌گوید اگر فقط ابواب فقهی را کنار هم بگذاریم لزوم حکومت بوجود می‌آید. در فلسفه هم همینطور: یعنی هرچه مکاتب بیشتر و فهم عمیق‌تر داشته باشند نسبت به گزاره‌ها دارای فهم دیگری است. ((کسی که در علم معقول تبحر ندارد از عهده فهم روایات در باب عقاید از ائمه علیمه السلام در نمیاید)): این قول یک اصولی است. اتفاقا در آیات و روایات هم داریم که بروید قول‌های مختلف را بشونید با بهترین را انتخاب کنید: و بشر عبادی اللذین یستمعون القول فیتبعون احسنه: اِضرِبُوا بعضَ الرأيِ ببعضٍ يَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ: یعنی کنار هم گذاشتن آراء شما را به بهترین سوق می‌دهد. تاریخ نشان می‌دهد بیشترین کسانی که در حوزه‌های روایت‌های معارفی کار کرده اند فلاسفه هستند. 🔺دفاع از دین این مورد هم در فضای قبل از دین مطرح است و هم در مورد بعد از پذیرش دین مطرح است. فلسفه در مورد دفاع در مورد کلام جدید که همه گزاره‌های دینی را در بر میگیرد کاربرد فراوان دارد. مثال: بعد از رواج فلسفه ماتریالیستی در دانشگاه ها از جانب جمع های مذهبی سه نوع برخورد در مورد آن بوجود آمد: 1. برخورد نفی آمیز و برخورد با شدت و حدّت 2. برخورد منفعلانه در آن زمان روشنفکران ما که می‌خواستند پا در دین هم داشته باشند به قدری مقهور آن شده بودند که گزاره‌های دینی را با آن تفسیر می‌کردند و جز این را درست نمی‌دانستند. و نشانه آن هم این بود که بعد از جمع شدن این فلسفه از ایران و آمدن فلسفه غرب گزاره‌های دینی را با فلسفه غربی تفسیر میکردند. 3. برخورد فعالانه و عالمانه که در راس آن علامه طباطبایی و شهید مطهری است که در مقابل فلسفه‌های ماتریالیستی با نوشتن کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، ایستادند؛ و در فلسفه غربی آیت الله جوادی و مصباح در برابر این‌ها ایستادند. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac