مناظرۀ آقایان درخشان و غنی‌نژاد فارغ از آنکه مناظرۀ اقتصادی نبود و بیشتر پرداختن به گزاره‌های جزئی و مثال‌های متعدد بر اساس دو مکتب کاملا متضاد بود، این پیام را داشت که هم لیبرالیسم چقدر خطرناک است! و هم جریان انقلاب چقدر در گفتمان‌سازی حرفِ انقلاب، از جمله اقتصادِ انقلاب اسلامی می‌بایست کار می‌کرده و اما متأسفانه عقب افتاده. از قضا پیام پنهان اما مهمِ حرف‌های چندی پیشِ آقای علوی بروجردی که می‌گفت: اسلام نظام اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ندارد، هم همین است. از بس به نظامات اسلام بی‌توجهی شده، آن وقت کسی در قامت ادعای اجتهاد، به خود اجازه می‌دهد همین قدر نسبت‌های واهی به اسلام بدهد. اینکه آقای غنی‌نژاد خیلی راحت و صریح از اقتصاد لیبرالی بلکه از مطلق لیبرالیسم دفاع می‌کند نه از این باب است که او خیلی حرف‌دان است یا لیبرالیسم آش دهن سوزی است، خوشبختانه امروز گندِ لیبرالیسم دنیا را گرفته؛ بلکه به این جهت است که اسلام در قامت نظامات اجتماعی که تماماً علمی هستند، در جلوی چشم خواص و عوام ظاهر نشده است. این نقطۀ کانونی بحث است. دعوا را به آن دو دکتر مناظره‌گر تقلیل ندهید، دعوا بر سر طلبکاری انقلاب از حوزه و دانشگاه است. دعوا آنجا نیست که غنی‌پور شهید بهشتی را چپ می‌داند! مشکل آنجاست که آقای حوزه علمیه! انقلاب و مردم می‌گویند تو حرفت چیست؟ دانشگاه تو چه می‌گویی؟ فرضاً حرف هم داری! خب کجاست حرفت؟ رساندی؟ رسانه داری؟ گفتی؟ آموزش دادی؟ تحول در حوزه یعنی این! یعنی بیا میدان علم دینی را بدست بگیر. از بس تو در سایه هستی، آن دیگری می‌گوید انقلاب که حرف علمی ندارد! انقلاب یک مشت شعارِ آرمانی است! آقای حوزه علمیه به این جملات امام بیشتر دقت بفرمایید: «والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده‌اند.‏‎ ‎‏سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می‌گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و‏‎ ‎‏تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیۀ‏‎ ‎‏اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال‏‎ ‎‏اسلامی اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاری‌ها نجات داد. نمی‌خواهند این‏‎ ‎‏مملکت اصلاح بشود؛ اجانب نمی‌خواهند مملکت آباد شود.»(۱) «حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفۀ عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است. حکومت نشان دهندۀ جنبۀ عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است، فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.»(۲)  «بیشتر کتب فقه، کتب، سیاست است.»(۳) __________________________________ ۱. صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۷۰. ۲. همان، ج ۲۱ ص ۲۸۹. ۳. همان، ج ۱۳، ۱۲. ✍اسماعیل فخریان @fakhrian_ir