فلفل از کجا آمد؟
انقلاب اسلامی نشان داد که فقه شیعه همان است که توان پنجه انداختن بر صورت بزرگترین سلطهگران عالم را دارد. فقه توان رویارویی با مدرنیتهی رو به زوال را دارد. فقه توان مدیریت جامعه را دارد، اگر در جامعه حاکمیت پیدا کند. فقهی که در یک گوشه نشسته و فقط زمان وقوع یک واقعه صدایش در میآید، فقه شیعه نیست. فقه همان است که به تو میآموزد قدرت و ثروت را برای آبادانی دنیا و آخرت مردم بخواه نه برای گُرده سواری. فقه شیعه همان است که محورش "انسان" است. لکن نه انسان اومانیستِ از خدا بیخبر، بلکه انسانِ انسان. فقه شیعه همان است که با ابزاری شدنها بس مخالف است. با اینکه برای فروش کالایت، انسان را "کالا" کنی، مخالف است. فلفل زاییدهی فقه شیعه نیست، زاییدهی عجز است، زاییدهی ترس است، زاییدهی مسئول بیعرضه است و حال آنکه شجاعتر و با عرضهتر از فقه شیعه ندیدم.
با فقه شیعه امام قیام کرد، مردم را به صحنه آورد، به فقه حاکمیت داد، فقه را از انزوای چندشآور درآورد، و حال آنکه نه اسلحه داشت و نه فلفل. فقه شیعه محمدرضا را بیرون انداخت و امروز نظام سلطه تنها نگرانیش، گسترش همین فقه شیعه است.
اگر فقه "زنگریز" یا "زنستیز" بود، فقیهِ این فقه نمیگفت من شما بانوان را به رهبری قبول دارم. نمیگفت اگر شما نبودید انقلاب پیروز نمیشد. آری مشکل نه فلفل است و نه ورزشگاه، مشکل کجفهمیها و تبلیغ سکولاریسم در شکل جدید خود است.
منکر برداشتهای ناصواب به اسم فقه نیستم، اما کدام عقل سلیم برگ زرد درخت را به پایه ریشه و ساقه میگذارد؟!
@fakhrian_ir