داناب (داستانک+نکاتناب)
#حکایت
کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، ثروتمند مغروری به او رسید و با تکبر گفت: بکار، که از تو کاشتن است و از ما خوردن! کشاورز نگاه معنا داری به او انداخت و گفت: دارم یونجه میکارم!!! 📚
@DasTanaK_ir
| داناب