🕊🌹🌴🕊🌴🌹🕊 نمی‌شد که حوالی کربلا باشیم و محرم را بدون عزاداری برای امام حسین (ع) پشت سر بگذاریم و این مهم را در اردوگاه مد نظر داشتیم. عزاداری را با رعایت همه مسائل و در نظر گرفتن نکات ایمنی، چون تعیین نگهبان و انتخاب ساعاتی خاص به راه انداختیم. در ساعتی آنقدر غرق در عزاداری شدیم که ناگهان سرباز عراقی غافلگیرمان کرد و پرسید که مگر نمی‌دانید عزاداری و سینه زنی ممنوع است و از آزادگان جواب شنید که مگر در عراق برای رفتگان عزاداری نمی‌کنید؟ و پاسخ داد که چرا عزاداری می‌کنیم. وقتی آزادگان گفتند ما همه کس و کارمان حسین (ع) است، دیدیم که اشک تو چشمانش جمع شد و همانطور که پشت پنجره ایستاده بود به ما پشت کرد و گفت بخوانید ۱۱ سال است که نوحه حسین (ع) نشنیده‌ام و بعد شروع به گریه کرد. راوي : http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴