‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─┅═══✿🍃🪴🍃✿═══┅─ ‌۝◁(2).. علیهم‌السلام بود ❀ این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند؛ مبارزه‌ای که روحش سیاسی بود. زیرا کسی هم که در مسند حکومت نشسته بود، مدّعی دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه می‌کرد. حتّی، گاهی اوقات نظر دینی امام را هم می‌پذیرفت.•مثل قضایایی که در مورد «مأمون» شنیده‌اید که صریحاً نظر امام را قبول کرد.• یعنی ابایی نداشتند که گاهی نظر فقهی را هم قبول کنند. ❍ چیزی که موجب می‌شد این مبارزه و معارضه با اهل بیت وجود داشته باشد، این بود که اهل بیت، خودشان را «امام» می‌دانستند. می‌گفتند..ما امامیم.. ❖‌ حضرت باقر علیه‌السّلام، در منی که رفته بود، فرمود...إِنَ‌ّ رَسُولَ اللهِ کانَ الْاِمامُ.. و همه را یک به یک برشمرد تا به خودش رسید و فرمود...من امامم. ❏ اصلاً بزرگترین مبارزه علیه حکّام همین بود. چون کسی که حاکم شده بود و خود را امام و پیشوا می‌دانست، می‌دید شواهد و قرائنی که در امام لازم است، در حضرت هست و در او نیست و این موجود را برای حکومت، خطرناک می‌شمرد؛ چون مدّعی است. حکّام، با این روح مبارزه می‌جنگیدند و ائمّه علیهم‌السّلام هم مثل کوه ایستاده بودند. ─┅═══༅𖣔2⃣𖣔༅═══┅─