─┅═༅🍃📓📔🍃༅═┅─ ○◁بنی هاشم نسبت به او حسد ورزیده گفتند: فردی را که بصیرتی در تدبیر خلافت ندارد، عهده دار امر خلافت می کنی؟ کسی را سوی او بفرست تا نزد ما بیاید و از جهل چیزی را که بدان وسیله او را خواهی شناخت ببینی. لذا کسی را به سوی او فرستاد و حضرت آمد. ❖‌ بنی هاشم به او گفتند! ابا الحسن بر منبر برو و برای ما نشانی برپا کن تا از روی آن خدا را عبادت کنیم. اباالحسن بر منبر رفت و مدتی نشسته سرش را پایین انداخته تکلم نمی کرد. ❍ سپس تکانی خورده راست ایستاد و حمد خدا را به جای آورده او را ثنا گفت و درود بر پیامبر خدا و اهل بیتش فرستاد آن گاه گفت: آغاز عبادت خدای تعالی، معرفت او و اساس معرفت خدا توحید او ... . ─═┅═༅𖣔🔟𖣔༅═┅┅─