《رئیس جمهوری که معلم بود ...》 ۲۶ مهر ۱۳۵۹ در تالار سازمان ملل، جایی که جنایتکاران کت و شلوار پوشیده و ادکلن زده با کلمات دیپلماتیک و تعارفات سیاسی، بر حقایق تلخ سرپوش می‌گذارند، مردی از تبار مقاومت، دیوارهای دیسیپلین و سکوت سنگین تاریخ را شکست. در ۱۸ اکتبر ۱۹۸۰ ، شهید محمدعلی رجایی، نخست‌وزیر ایران، این معلم تاریخ، این بار نه با واژگان، که با زخم‌های تنش درس داد! او در برابر چشمان حیرت‌زده خبرنگاران بین‌المللی، سندی را روی میز گذاشت که حقانیت انقلاب را بی کلام به اثبات رساند... این دیگر یک کنفرانس مطبوعاتی نبود؛ بلکه رونمایی از سندی تکان‌دهنده از جنایت بود که بر جریده‌ی تاریخ تا ابد حک شد. جوراب‌هایش را که به آرامی از پا درآورد، گویی پرده از سال‌ها فریاد فروخورده در سلول‌های تاریک ستم‌شاهی برمی‌داشت. پاهایی که روزگاری تازیانه‌های جهل و استبداد بی رحم را لمس کرده بودند، اکنون بر روی میز مذاکره‌ی جهان قرار گرفتند. هر شیار و هر کبودی بر آن پاها، روایتی از شب‌های شکنجه، سرود مقاومت و گواهی بر مظلومیت ملتی بود که برای آزادی، بهایی سنگین پرداخته بود. ✅ آن روز، رجایی نه فقط نخست‌وزیر یک کشور، که تجسم یک ملت زخم‌خورده اما استوار بود؛ ملتی که با تنی مجروح، پرچم عدالت‌خواهی را در قلب جهان ظلم و زور برافراشت و با این اقدام بی‌بدیل، پیام انقلابش را عمیق‌تر از هر قطعنامه‌ای در وجدان‌های بیدار ثبت کرد امام خامنه‌ای: "آنچه شهید رجایی و شهید باهنر را به حركت وامیداشت؛ عشق به عدالت و انقلاب بود."۱۳۸۶/۰۶/۰۴ ✍ کانال 🔻 🆔 @banooyetamadonsaz